خاطرات شهید "حجتالاسلام نصرتالله انصاری"؛ زندگی در جمکران مشکل بود!
چهارشنبه, ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۱۲
نوید شاهد- «با آقای انصاری و دوستان میرفتیم جمکران. گاهی روزهای پنجشنبه پیاده میرفتیم و شب را اونجا میماندیم. اینقدر هم اونجا زندگی مشکل بود چون هیچ چیز نبود ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید "حجتالاسلام نصرتالله انصاری" است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حجتالاسلام نصرتالله انصاری، دوم دی ۱۳۲۰ در روستای عصمتآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد، پدرش علیاصغر و مادرش بتول نام داشت، تا پایان دکترا در رشته اللهیات و معارف اسلامی درس خواند و روحانی و کارمند صندوق تعاون اسلامی بود.
وی جزو 10 نفر روحانی اول طرفدار امام در شهر قزوین بود و همین موجب شد متضمن پرداخت هزینههایی باشد که حداقل آن بازداشت و تعقیب شهربانی و ساواک بود. این شهید بزرگوار بیست و پنجم اسفند ۱۳۵۴ در زندان ساواک تهران بر اثر شکنجه توسط عوامل رژیم شاهنشاهی به شهادت رسید و مزار او در بهشتزهرای شهر تهران واقع است.
زندگی نصرتالله انصاری در قم به دو مقطع متفاوت تقسیم میشود. در مقطع اول وی بیشتر مشغول تحصیل در حوزه علمیه و تلمذ از اساتیدی است که ذکر آن قبلا به میان آمد. اما حضور دوباره ایشان بعد از سه سال مدیریت در مدرسه سردارین و ازدواج با خانم منصوره ساداتهاشمیان ظاهرا از سال 1345 آغاز میشود.
وی به همراه همسرش در خانهای که توسط ابوالحسن سهرابی خریداری شده بود سکنی گزید. مدتی بعد مرحوم لشگری نیز به درخواست نصرتالله انصاری در بخشی از خانه، منزل اختیار کرد.
طی این سالها منزل انصاری یکی از پاتوقهای همیشگی طلبههای قزوینی بود. در این مجالس که به گفته جعفر قدیانی به بهانه دعای کمیل برگزار میشد مجموع طلبههای جوان و طلبههای در سن و سال ایشان بیش از 20 نفر نمیرسیده است.
اغلب دعا را خود ایشان میخواند. بخصوص فراز آخر دعا که بیشتر درخواست هست را با یک سوز خاصی میخواند. انصافا این دعا در تزکیه و تربیت اخلاقی طلبههای قزوین تاثیر بسزایی داشت.
دعای بسیار باحالی بود که غالبا در منزل ایشان برگزار میشد. البته جلسات به صورت چرخشی در منزل سید عیسی حسینی و مرحوم آقای لشگری هم میرفت ولی به هر حال عمدتا توسط آقای انصاری دعای کمیل خوانده میشد.
برادر شهید که هر از چند به قصد زیارت حضرت معصومه(س) و صله رحم راهی قم میشده برخی شاگردان حضرت امام را در منزل نصرتالله انصاری ملاقات کرده است.
یک روز رفتم قم منزلشان. دیدم آقای مشکینی و آقای خزعلی منزل ایشان هستند. در ارتباط با اطلاعیههای حضرت امام برنامه میریختند. من که خواستم برگردم تهران یک سری را هم به من دادند و رساندم تهران.
حجتالاسلام امیری که از سال 1351 عازم قم شده و منزلشان 50 یا 60 متر با شیخ نصرت و مرحوم آقای لشگری فاصله داشتهاند میگوید: در همان ایام 51 که قم بودیم نزدیک خانه آقای انصاری مستاجر بودیم. رفتوآمد داشتیم و چهار نفری با هم مباحثه میکردیم. من بودم و آقای انصاری، لشگری و آقای سید عیسی حسینی دانسفهانی. جلسه تفسیر هم در شبهای جمعه برقرار بود.
اینها را بهانه قرار داده بودیم دوستان میآمدند برای دعای کمیل دور هم بودیم منزل آقای انصاری. بچههای مبارز نظیر احمدعلی جباری، باریکبین و سید احمد هاشمیان نیز به این منزل رفتوآمد میکردند.
حجتالاسلام موسوی خوئینیها از جمع دوستان قزوینی چنین یاد میکند: با آقای انصاری و دوستان میرفتیم جمکران. گاهی روزهای پنجشنبه پیاده میرفتیم و شب را اونجا میماندیم. اینقدر هم اونجا زندگی مشکل بود چون هیچ چیز نبود. یک بقالی خیلی کوچک بود که دم غروب میبست و میرفت و ما میماندیم و اون مسجد. آبش ناجور بود و پشههای عجیبی داشت.
آیتالله محمدی تاکندی نیز نصرتالله انصاری را در آن سالها چنین به یاد میآورد: طلبه جامع در قدم اول رابطهاش با خدا باید درست باشد. این بزرگترین امتیاز یک طلبه خوب است. بنده وقتی به حرم مشرف میشدم میدیدم در یک گوشه نشسته است. شب جمعه موقع دعای کمیل آن چنان گریه میکرد که انسان لذت میبرد. خوش دعا بود.
منبع: کتاب شیخ نصرت(زندگی و مبارزه روحانی شهید نصرتالله انصاری)
نظر شما