شهید "ابوترابی" در اسارت غذای خود را به ۴ قسمت تقسیم کرد!
چهارشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۰
نوید شاهد - «وقت شام شد و برای ما غذا آوردند؛ در حالی که حاجآقا را بسیار تحویل گرفته، غذای گرم و خوبی به ایشان دادند و برای ما فقط تکهای نان خشک آوردند. ما که این صحنه را دیدیم، خودمان را به خواب زدیم تا حاجآقا خجالت نکشد و غذایش را بخورد ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد، در سال ۱۳۱۸ به دنیا آمد، پدرش سید عباس ابوترابیفرد نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت.
وی در جنگ ایران و عراق در کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سید آزادگان مشهور بود.
سید علیاکبر ابوترابیفرد از آنجایی که جانباز ۷۰ درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علیبن موسی الرضا (ع) به همراه پدرش آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا (ع) به خاک سپرده شده است.
شهید "ابوترابی" در اسارت غذای خود را به ۴ قسمت تقسیم کرد!
صفرعلی عالینژاد همبند حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد نقل میکند: یک روز ۴ نفر از اسرا را برای بازجویی به استخبارات آوردند و آنها را داخل یک اتاق فرستادند. آن روز آقای ابوترابی را هم برای بازجویی به اتاق آن ۴ نفر فرستادند، بدون اینکه آنها بدانند ایشان کیست.
یکی از آن ۴ نفر نقل میکرد؛ روزی که حاجآقا را آوردند توی سلول ما، نمیدانستیم ایشان کیست. وقت شام شد و برای ما غذا آوردند؛ در حالی که حاجآقا را بسیار تحویل گرفته، غذای گرم و خوبی به ایشان دادند و برای ما فقط تکهای نان خشک آوردند.
ما که این صحنه را دیدیم، خودمان را به خواب زدیم تا حاجآقا خجالت نکشد و غذایش را بخورد، سپس از خواب بیدار شده و نان خشکها را بخوریم، چون بسیار هم گرسنه بودیم.
چند دقیقه از این ماجرا نگذشته بود که دیدیم حاجآقا غذای خود را به چهار قسمت تقسیم کرد، هر قسمت را پهلوی نان خشک ما و بالای سرمان قرار داد و سپس ما را از خواب بیدار کرد تا غذایمان را بخوریم، بدون اینکه خودش لقمهای از آن غذا را بخورد.
منبع: کتاب سیره ابوترابی جلد اول (خاطرات سید آزادگان، شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد)
نظر شما