دوباره آواره جادهها شدم!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی، متولد ۱۳۴۴ است که به مدت دو سال در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته است. وی بلافاصله بعد از جنگ سال ۶۸ وارد کار نویسندگی شده و بیش از ۲۸ سال است که در ثبت و ضبط خاطرات شهدا قلم میزند.
ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتابهای مختلفی از جمله گوهر معرفت، یاس حنفیه، من چهارده ساله نیستم، صدای سخن عشق، علمدار حسین، علی، پرواز عاشقانه، گلبرگهای جنگل، ستارههای خاکی، نگارستان، شادی، گوهر شاهوار شاهنامه، رمز و رازهای واقعی خوشبختی و شاد زیستن و آیینههای بیغبار را به چاپ رسانده است.
دوباره آواره جادهها شدم!
رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی از خاطرات خود در هشت سال دفاع مقدس روایت میکند: طبق معمول عملیات تمام شده بود و خروجی اندیمشک مملو از رزمندگان منتظر بود. آفتاب استخوان سرآدم را ذوب میکرد. ماشین خاوری با بار سبزی از راه رسید و کمی جلوتر ایستاد.
راننده پیاده شد و یک راست به طرف من آمد. نزدیک که شد گفت: سرکار شما لُری؟ من که احساس کردم قیافه در به داغونم خلاصه یک جا به دردم خورده و آقای راننده ما را اشتباه گرفته، گفتم، لُر نیستم، ولی لرها را خیلی دوست دارم. راننده خوشش آمد و ما را سوار کرد و همسفر خیلی باصفایی بود.
به خرمآباد که رسیدیم به طرف محلههای پایین شهر پیچید و گفت من سری به خانه بزنم بعد به طرف تهران حرکت کنیم. در همین لحظه سروکله چند هواپیمای عراقی پیدا شد. از قضا یکی از موشکها در نزدیکی خانه آقای راننده منفجر شد و خلبانهای بیرحم علاوه بر عزادار کردن راننده خرمآبادی مرا هم دوباره آواره جادهها کردند.
منبع: کتاب نگارستان (برگرفته از دفترچههای خاطرات هشت سال دفاع مقدس)