شهید "شفیعآبادی" شیرینی دوست بود!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید حبیبالله شفیعآبادی هشتم فروردین ماه سال ۱۳۴۴ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محرمعلی، کارگر بود و مادرش صغرا نام داشت و تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت، بیست و یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر و پاها، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
همچنین برادر این شهید بزرگوار فریدون شفیعآبادی، سوم اسفند ماه سال ۱۳۵۲ در شهرستان قزوین به دنیا آمد و تا دوم راهنمایی درس خواند. وی به عنوان سرباز نیروی انتظامی خدمت میکرد، بیست و دوم مهر ماه سال ۱۳۷۲ در محور دیواندره - سقز هنگام درگیری با گروههای ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
شهید "شفیعآبادی" شیرینی دوست بود!
صغری چوبیندری مادر شهیدان حبیبالله و فریدون شفیعآبادی روایت میکند: چند سال بعد از شهادت حبیب، فریدون به سربازی رفت. سرباز نیروی انتظامی بود و به سقز منتقل شد. سال ۷۲ اواخر دوران سربازیش بود و چند ماهی میشد که مرخصی نیامده بود؛ یکی از اقوام برای اینکه او را مجبور به گرفتن مرخصی کند به دروغ به فریدون خبر داده بود که یکی از فامیلها، فوت کرده است. فریدون هم سه روز مرخصی اضطراری گرفت و به خانه آمد.
نگران بود، من هم ناراحت شدم که چرا از این شیوه استفاده کردهاند تا او مرخصی بگیرد. به او گفتم: عروسی برادرت هادی است. خیلی خوشحال شد. در پوست خود نمیگنجید و رفت کفش و لباس نو خرید.
در همان سه روز هر کمکی از دستش برمیآمد دریغ نکرد. خواهر و برادرهایش را نصیحت میکرد که نماز بخوانند و حدود الهی را رعایت کنند. احساس کردم خیلی بزرگ شده است.
برای شب عروسی، پدر عروس از ما خواست تا دوباره شیرینی بخریم. فریدون بیست کیلو شیرینی خرید و شاید یک کیلو از شیرینیها را به یک باره میخورد، رفتم طبقه پایین دیدم نشسته و تند شیرینی میخورد، گفتم: "بس است کم بخور برای مهمانهاست". خندید و گفت "صبر کن چند تای دیگر بخورم". کاش همه شیرینیها را خورده بود.
منبع: گهوارههای نیلوفری گفتگو با مادران و خواهران «دو شهید» استان قزوین