به خاطر پیدا کردن شعری در جیبم مرا دستگیر کردند!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمدعلی رجایی رئیس جمهور وقت، سال ۱۳۵۷، به دلیل اینکه هر لحظه امکان میداد، دستگیر شود، تعدادی از کتابهایی که ساواک به آنها حساس بود، به منزل یکی از خواهرانش انتقال داد تا سرنخی به دست آنها نداده باشد.
خواهرزاده او بدون کسب اجازه از شهید رجایی، تعدادی از این کتابها را به دانشگاه میبرد و بین دوستان خود توزیع میکند که یکی از آنها با واسطه به دست ساواک رسید و منجر به دستگیری محسن صدیقی خواهرزاده شهید رجایی و سپس خود رجایی میشود.
وی در طول نزدیک به ۲۰ ماه بازجویی و حبس در سلول انفرادی، کمترین نشانه عجز و سازشی از خود نشان نداد. مدت زندانی شدن او در سلولهای انفرادی وی را در زمره یکی از نادرترین زندانیان سیاسی قبل از انقلاب قرار داده است.
تا برگشتم مرا دستگیر کردند
عاتقه صدیقی همسر شهید رجایی میگوید: در رابطه با دستگیری اول آقای رجایی که هفت ماه پس از ازدواج ما – در سال ۴۲ - روی داد خود ایشان میگفت: اعلامیههای نهضت آزادی را از تهران به قزوین میبردم. ساواک قزوین متوجه این مساله شده و مرا تحت تعقیب قرار داده بود، ولی مرا نمیشناخت.
یک بار که از ماشین پیاده شدم تا به دبیرستان بروم چند قدم که راه رفتم یک مامور ساواک اسم مرا صدا کرد تا من برگشتم ببینم با من چه کار دارد مرا شناخته و دستگیر کردند.
در جیب من شعری پیدا کردند
یک بار که از آقای رجایی پرسیدم علت دستگیری و بازداشت شما چه بود (دستگیری سال ۴۲ ایشان در قزوین) گفت: وقتی از تهران به قزوین رسیدم پلیس آمد و مرا تفتیش کرد و از جیب من یک قطعه شعر که بر علیه شاه بود در آورد لذا مرا دستگیر و تحت فشار قرار دادند که بگویم این شعر را چه کسی سروده است.
من هم گفتم خودم سرودهام. در حالی که واقعا شعر مال کس دیگری بود و من نمیخواستم او گرفتار بشود بعد میگفت کمتر از دو ماه زندانی شدم. چون اگر بیشتر از ۶۱ روز در زندان میماندم طبق قانون از کارم اخراج میشدم.
منبع: کتاب سیره شهید محمدعلی رجایی