«مادرم برایش دختری را خواستگاری کرده بود و به رسم و عرف زمانه، قطعه‌ای طلا خریده بود تا ابوالفضل آن را به عروس هدیه بدهد. اما برادرم، آن را قبول نکرد و به جای آن یک حبه قند از قندان آنان برداشت و در بشقاب عروس خانم گذاشت ...» ادامه این خاطره از شهید «ابوالفضل خوئینی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

یه حبه قند!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید ابوالفضل خوئینی، هشتم آذر ۱۳۳۳ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش رضا، فروشنده بود و مادرش زهرا نام داشت تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و هشتم دی ۱۳۵۹ در میمک توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

یه حبه قند!

معصومه خوئینی خواهر شهید ابوالفضل خوئینی روایت می‌کند: پیش از رفتن به جبهه، مادرم برایش دختری را خواستگاری کرده بود و به رسم و عرف زمانه، قطعه‌ای طلا خریده بود تا ابوالفضل آن را به عروس هدیه بدهد.

اما برادرم در آن روز، آن طلا را از مادرم قبول نکرد و به جای آن یک حبه قند از قندان آنان برداشت و در بشقاب عروس خانم گذاشت و گفت: با همین یک حبه قند به امید خدا زندگی را شروع می‌کنیم... من با تشریفات و تجملات موافق نیستم! البته آن دختر خانم هم مثل خودش بود و پذیرفت.

کمک مالی و معنوی به محرومان

رضا خوئینی پدر شهید ابوالفضل خوئینی روایت می‌کند: ابوالفضل پیش از شهادتش در سفر‌هایی که به سیستان و بلوچستان می‌رفت، بخشی از برنامه‌هایش کمک مالی و معنوی به محرومین آن مناطق بود و هرازگاهی هم جوانان محروم و نیازمند را به خانه می‌آورد و از آنان پذیرایی می‌کرد.

این افراد که به بودن با ابوالفضل عادت کرده و از کمک‌های او برخوردار بودند، تا سال‌ها پس از شهادت پسرم به خانه ما می‌آمدند و از مهربانی‌ها و کمک‌های انسان دوستانه او برایمان می‌گفتند و بسیار تاسف می‌خوردند که او دیگر در میان‌شان نیست.

منبع: کتاب خوئینی (مجموعه خاطرات یاران و همراهان شهید ابوالفضل خوئینی)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده