پس از شهادتم برایم گریه نکنید، بلکه برای حسین(ع) گریه کنید
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمود عظیمیشهرکی، نهم مرداد ماه سال ۱۳۴۵، در روستای شهرک از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد، پدرش غلامرضا، خوار بار فروش بود و مادرش گلستان نام داشت و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت، بیست و سوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶، در بمباران هوایی پادگان پسوه به شهادت رسید و مزار مطهرش در زادگاهش واقع است.
متن وصیتنامه شهید محمود عظیمیشهرکی:
با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت و امام امت و رزمندگان غیور که مردانه میجنگند و عاشقانه به شهادت میرسند و سلام و درود بر شهدای کربلای حسینی تا شهیدان خونین کربلای ایران و بر حسین مظلوم (ع)؛ سلامی به گرمای خورشید درخشان و ماه تابان و به زلالی چشمههای جوشان، به پدر و مادر، خواهران و برادرانم که برایم زحمتهای زیادی کشیدند و رنجها تحمل نمودند تا مرا به این حد رساندند.
چه کنم دشمن آمده و چنگ و دندان نشان میدهد و برای مردان غیرتمند، سزا نیست که در خانه بمانند. پس شما هیچ نگران نباشید؛ بلکه افتخار کنید که پسرتان راه راست و راه حسین (ع) را دنبال میکند. خون من که از خون هفتاد و دو تن یاران حسین (ع) سرختر نیست و من بالاتر از بهشتیها، باهنرها، رجاییها، صدرالدینها، پاسدار شهید اصغر امامی و رشید شکریها نیستم.
سفارش من در آخر به شما این است که پس از شهادتم برایم گریه نکنید؛ بلکه برای حسین (ع) گریه کنید که در کربلای سوزان، غریب و تنها به شهادت رسید. لباس سیاه نپوشید و عزا نگیرید؛ زیرا شب شهادت، شب دامادیام میباشد. اگر سعادت شهادت در میدان جنگ قسمتم شود، یک موهبت الهی است.
در آخر از خواهران و برادرانم میخواهم که صبور و همچون کوه، استوار در مقابل شهادتم باشند. مادر! من به آرزویم رسیدم؛ شیرت را حلالم کن. از خواهرانم میخواهم حجاب خود را حفظ کنند؛ برای اینکه حجاب اسلحهای است رو به دشمن کافر!. شایعه افکنی نکنید!
مادر عزیزم! اگر افتخار میکنی که فرزندت به این راه رفته است، نباید ناراحت باشی؛ بلکه باید به دست خود برایم کفن بدوزی! آخرین و مهمترین چیزی که از شما میخواهم و به آن تأکید دارم این است که دنبالهرو راه امام باشید که تمام عمرم فدای یک لحظه از عُمر پر برکت او باد. دیگر عرضی ندارم؛ خدا حافظ تا ابد. خداحافظ؛ای دنیای فانی!