خندههایش دل رزمندگان را شاد میکرد!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانباز ۱۵ درصد عباس فلاحزیارانی روایت میکند: اوایل مرداد ۱۳۶۲ لشگر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) کمکم داشت خود را برای اردوکشی به سمت مرزهای غرب کشور آماده میکرد. برادران دوست داشتنی و فعال تعمیر و نگهداری با سرعت به سرویس کردن توپها پرداختند.
اکبر صنعتی، اهل زنجان از نیروهای پرکار، فعال، دلسوز و بسیار مؤدب تعمیر و نگهداری و مسئول گروه بود برادر رضا امامقلی که ایشان هم اهل زنجان و همکار اکبر صنعتی و فردی خوشاخلاق و پر خنده بود. در آن شرایط سخت و گرمای طاقتفرسای خوزستان وقتی صدای خندههای رضا بلند و مسلسلوار به گوش آدم میرسید، سختیها و دلتنگیها را مهر و دل انسان را شاد میکرد.
یک روز که با برادر رهبری جلوی سنگر فرماندهی نشسته بودیم و صدای قهقهه رضا میآمد، آقای رهبری گفت فلاح این رضا را میبینی که خندههایش دل بچهها را شاد میکند؟ در زندگی سختیهای بسیار زیادی کشیده است اگر من و شما جای او بودیم. شاید یک لبخند هم نمیزدیم.
هر کس نداند فکر میکند او در ناز و نعمت بزرگ شده و هیچ غم و غصهای ندارد، اما خدا کمک کرده و با این روحیه در جبههها حاضر میشود.
منبع: کتاب باران در جزیره