«در میانه راه چشمان ما را باز کردند ماشین ساعت ۱۰ صبح متوقف شد و ما را از ماشین پیاده کردند وقتی به اطراف نگاه کردیم دیدیم ما را به حرم حضرت علی (ع) در نجف اشرف آورده‌اند. از خوشحالی گریه می‌کردیم و از اینکه خداوند چنین نعمتی را نصیب ما کرده شکرگزار بودیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات جانباز و آزاده «احمد علیرضایی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

لحظه شیرین زیارت!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانباز و آزاده «احمد علیرضایی» روایت می‌کند: چیزی که برایم جالب بود و همیشه در خاطرم می‌ماند به لحظه‌ای برمی‌گردد که در اردوگاه اعلام کردند می‌خواهند ما را به زیارت حرم امام علی(ع) و زیارت امام حسین (ع) ببرند.

اصل ماجرا به این صورت بود که در یکی از روز‌ها تا ساعت ۱۲ شب عراقی‌ها به اردوگاه آمدند و کل افراد اردوگاه را که یک هزار و ۲۰۰ نفر بودند به ۳ دسته ۴۰۰ نفری تقسیم کردند و هر دسته را به صورت جداگانه با چشمان و دستان بسته سوار بر ماشین‌ها کردند.

در میانه راه چشمان ما را باز کردند ماشین ساعت ۱۰ صبح متوقف شد و ما را از ماشین پیاده کردند وقتی به اطراف نگاه کردیم دیدیم ما را به حرم حضرت علی(ع) در نجف اشرف آورده‌اند. از خوشحالی گریه می‌کردیم و از اینکه خداوند چنین نعمتی را نصیب ما کرده شکرگزار بودیم.

نیم ساعت مهلت زیارت داشتیم پس از زیارت حرم حضرت علی(ع) و خواندن نماز دوباره ما را سوار ماشین‌ها کردند به سمت کربلا حرکت کردیم آن‌جا هم نیم ساعت فرصت زیارت و نماز داشتیم و حدود ساعت ۱۰ شب ما را به اردوگاه بازگرداندند.

منبع: کتاب پیام‌آوران عشق و ایثار (خاطرات آزادگان فرهنگی استان قزوین)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده