در آستانه روز ارتش منتشر شد؛
امیر شهید «محمدرضا طالب العلم» در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد، به زبان ترکی در میدان نبرد رجزخوانی کرد.

به گزارش نوید شاهد اردبیل، شهید محمدرضا طالب‌العلم، یکم خرداد سال 1335در شهر اردبیل در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد و پس از گذراندن تحصیلات به دانشکده افسری راه یافت و در طول مدت خدمتش دوره‌های تکاوری، چریکی، چتربازی و دوره‌های تخصصی آموزش‌های دفاعی را پشت سر گذراند. او در دوم خرداد سال 1361 با سمت فرمانده گردان در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد، به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای ججین اردبیل واقع است.

رجز خوانی امیر شهید«محمدرضا طالب‌العلم» به زبان ترکی در میدان نبرد

رجز خوانی امیرشهید محمدرضا طالب‌العلم در میدان نبرد به زبان ترکی:

باغیشلايان و مهربان آللاهين آدينان

 اگر بدنيم توپراقا دوشه، قان ويرا بدنيمه مین غنچه آچا، قدملريم هاميسي حرکت دن خسته اولا، اگر  اولوم داشينا و توپراقينا غلت ویرام و درد دن گوزومو بيربيرينین اوسته قويام؛ دائم کثيف اولان ال آياقیزين آلتیندا درد دن بير آه چکمگينده حسرت گوزده قوياجيام چونکی مکتبيم اسلامدا اولوم قاندا بير افتخار دي ،آهسيز اولوم استقبالينا گئتماخدير و بو اسلامين قانونيدير و تکجه سيز مزدورلار گرک اولوموم شاهدي اولاسوز و اگر منيم سسيم اوجالا او تکجه الله اکبر سسيدير کی اندامینیزي لرزيه سالاجاق. بيز چوخ وقتيدی الله نان پيمان باغلاموشوق. چوخدانديز عاشقانه باش شهادت خنجرینه سورتمشوخ، ايللر بويو واهمه سيز اولومه آغوش آچموشوخ و اگر قانیم توکسون دائمي عشق پيمانين اسلامي کشوریمين توپراق  داشيندا ثبته یئتيره جيم و زمان ايامينين دفتر يندا بو اولوم يعني شهادتي اگيدليگين يارادارام اي عراقي اولان مزدورلار منيم اولوموم نن شاد اولمايین چونکی منيم عشقيم اوجادور سنون پولوننان. اولوموم شرافتدير سنون زندگوندن، روحوم غیرتدير جسمونن، قانيم بيالندي تيرونن قرموزودي شراب جامونن سسيم هر سلاميمدن کسنده و هر توپون سسيندن آيدين يوموروغوم قلبونن محکمدي آي مزدور بونه تکجه منیم پياميم سنه دير بلکه سيز سايي اسلام رزمنده لرينین فريادیدير.

اي مزدور، من اگر تنم بر خاک افتد خون و جراحت به بدنم هزاران شکوفه زند گامهايم همه از راه خسته شوند اگر غلت بر خاک و سنگ قتلگاه زنم و از درد جراحت چشم بر هم نهم؛ دائم زير مشت و لگدهاي کثيفتان از درد بر خود پيچم. داغ حسرت يک آه را بر دلتان خواهم گذاشت چون که در کشورم ايران مردن در خون يک افتخار است. مردن بدون آه، وقت مردن از من اگر صدایی شنيديد آن بانگ الله اکبر است که اندامتان را خواهد لرزاند ما ديرگاهی است که با مرگ پیمان شهادت بسته‌ايم. ديرگاهی است که ما عاشقانه سر به تيغ شما سائيده ايم. سالهاست که بي پروا بر مرگ آغوش گشوده‌ايم و اگر خونم را ريزي بر خاک و سنگ کشورم پيمان جاودانه عشق را ثبت خواهم کرد. و در دفتر ايام زمان اين مرگ را با حماسه مي آويزم.

بر سنگ کشورم پيمان جاودانه عشق را ثبت خواهم کرد و در دفتر ايام زمان اين مرگ را به حماسه مي آویزم. مزدور از مرگ من شاد مباش زيرا عشق من والاتر از ثروت تو، مرگم شريفتر از زندگيت، روحم عزيزتر از جسمت، خونم گوياتر از تيرت و سرخ تر از جام شراب توست، بانگم برنده تر از هر سلاح و رساتر از هر صدای توپ تو و  مشت من سخت تر از قلب توست. آری ای مزدور اين نه تنها پيام من به توست. بلکه فرياد هزاران رزمنده ي اسلام است.

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده