پدر شهید «باریکبین» در قناعتورزی تک بود
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آیتالله هادی باریکبین نماینده سابق ولیفقیه در استان و امام جمعه شهر قزوین بیش از نیم قرن از عمر با برکتاش را برای مردمش، اسلام و انقلاب گذاشت و نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و بعد از آن داشته اشت.
با همت بلند او نه تنها مایحتاج عمومی رزمندگان و جبههها فراهم میشد بلکه با استفاده از امکانات تریبون نماز جمعه و مجالس مختلف، زمینه تشویق و ترغیب آحاد مردم را برای حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل و کمکرسانی به رزمندگان نیز فراهم ساخت.
این روحانی مجاهد در طول حیات پربرکت خود علاوه بر ارایه خدمات بیشماری در حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی با حضور ارزشمندشان در جبههها و در لایههای مختلف مردمی همانند پدری دلسوز و آگاه عمر پربرکتشان در راه اسلام و مردم نهاد. آیتالله باریکبین پدر شهید مرتضی باریکبین در نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۹۶ دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
پدر شهید باریکبین در قناعتورزی تک بود
سختگیریای که مادرمان میفرمایند به آن معنایی نبود که در برخی علما دیده میشود آن زمان بازاریهایی بودند که سختگیریهای خاصی نسبت به دختران روا میداشتند که اصلاً بچهها زده میشدند؛ بعدها که بچهها بزرگ میشدند و ازدواج میکردند یا بهجایی میرسیدند آن قیود را دیگر رها میکردند.
اما حاجآقا که خودشان عمل میکردند ما میدیدیم و راحت بودیم. اصلاً نیازی نبود سختگیری شود. گر چه اینطور نبود که آزاد باشیم هر کاری انجام دهیم بچهها مشکل یا مسئلهای به وجود نمیآوردند و راحت و روان حرکت میکردند. چون حاجآقا بچهها را با عمل و رفتارشان بار آورده بودند، بچهها هم همانطور بار آمده بودند و مشکلی نداشتند.
سر سفره که مینشستیم، پدر آداب را یاد میدادند اینطور هم نبود که ما را رها کنند یاد میدادند چطور سر سفره بنشینند، ت چطور بسمالله بگویید، چطور قاشق بردارید، و چگونه غذا را در کاسه و بشقاب جمع کنید که بشقابتان تمیز شود برنجی در آن نماند، روی زمین پخته نشود. همه این نکات حاجآقا به ما میگفتند.
بشقاب را طوری تمیز میکردند که انگار شسته شده؛ یعنی هیچ چیزی در بشقاب باقی نمیماند. بعد هم دعا میکردند، دعایی معمولی که برای سلامتی و شکرگزاری بود. حاجآقا در قناعتورزی تک بودند. اگر سیبی را میخوردند و نصف آن باقی میماند. روی آن چیزی میکشیدند و در یخچال میگذاشتند تا بعدا میل کنند.
در غذا خوردن خیلی احتیاط داشتند. اصلاً زیادهروی نمیکردند. غذا را خوب میجویدند. به ما میگفتند: «باید غذا را چهل بار در دهانتان بجوید بعد قورت دهید.» با بچهها طوری رفتار میکنند که زیادهروی و اسراف نکنند و پول زیاد دست بچهها نباشد، همیشه حاجآقا میگفت من درآمدی ندارم بازاری نیستم و نمیتوانم هر خرجی دارید به شما بدهم یعنی اینکه پول من حدی دارد.
منبع: کتاب سلوکی در پروا (گذری بر حیات سیاسی و اجتماعی آیتالله حاج شیخ هادی باریکبین در دفاع مقدس)