عمه جان مرا نشناختی؟!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «محمد انصاریان»، بیست و پنجم تیر ماه سال ۱۳۴۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش حسین، روحانی و دبیر بود و مادرش معصومهبیگم نام داشت و دانشآموز سوم متوسطه در رشته اقتصاد بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، چهارم دی ماه سال ۱۳۶۵ در امالرصاص عراق به شهادت رسید، پیکرش مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
عمه جان ما مرا نشناختی؟!
مادر ربابه انصاریان عمه شهید محمد انصاریان روایت میکند: شبی در خواب دیدم، بالای کوه بسیار بلندی که مشرف به درهای عمیق پر از سنگ و کلوخ قرار دارم. بسیار جای عجیب و غریبی بود و من هم بالای کوه ایستاده و با ترس و لرز به پایین کوه نگاه میکردم.
در حالی که حسابی وحشت کرده و ترسیده بودم با خودم نقشه میکشیدم که چگونه از کوه به پایین بروم. در همین فکرها بودم که پسر جوانی در مقابلم ظاهر شد و گفت: عمه جان مرا نشناختی؟ من محمد هستم. میخواهید از اینجا رد شوید و به پایین بروید؟ گفتم بله محمد جان، اما نمیتوانم. هر چه تلاش کردم و نقشه کشیدم هم نمیشود چه کار کنم؟ محمد گفت دستتان را به من بدهید عمه جان!
من دستم را به دست برادرزادهام دادم و او در یک چشم به هم زدن مرا از کوه پایین آورده و از مسیرهای دشوار گذراند و به سلامت به پایین کوه آمدم. چند روزی از دیدن آن خواب گذشته بود و من همچنان به خوابم فکر میکردم که از طرف سپاه به برادرم خبر دادند، پسرش محمد به شهادت رسیده است.
منبع: کتاب الضاریان (مجموعه خاطرات و زندگینامه شهید محمد انصاریان)