دفاع مقدس، دوره طلایی در تاریخ ایران است
جانباز ۷۰ درصد مرتضی اطلسباف در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین میگوید: سال ۱۳۹۹ در قزوین به دنیا آمدم. با رسیدن به سن سربازی به جبهه رفتم و بعد از پایان نظام وظیفه، داوطلبانه خودم به جبهه رفتم که در مجموع، ۲۷ ماه در جبهه بودم. با حمله نیروهای بعثی به ایران، همه مردم دوست داشتند از کشورشان دفاع کرده و با همه وجود دشمنان را از خاک سرزمینشان بیرون کنند، لذا همه بسیجیها، سپاهیها، ارتشیها و دیگر قشرهای مختلف جامعه به فرمان امام خمینی (ره) وارد میدان شدند.
دوران هشت سال دفاع مقدس یک دوره طلایی در تاریخ ایران است، زیرا اگر تاریخ کشور را مطالعه کنید متجاوزانی که به ایران حمله کردند، موفق شدند، یک تکه زمین از ایران را با عنوان غرامت به نفع خودش مصادره کرده و به کشور صدمات سنگینی وارد کنند. اما طی دوران دفاع مقدس اینطور نبود. دشمن بعثی که از سوی کشورهای مستکبر حمایت میشد و مرتب سلاحهای جدید دریافت میکرد، در قویترین حالت خودش قرار داشت و فکر میکرد با یک حمله یک هفتهای در تهران خواهد توانست ایران را اشتغال کند و یا بتواند یک منطقه از کشور به ویژه خوزستان که دارای مخزن نفتی است، را تصرف کند. به همین دلیل در نهایت قدرت، حمله به ایران را آغاز کرد.
این در شرایطی بود که ایران به تازگی انقلاب اسلامی را برپا کرده بود و امکانات ناچیزی در دفاع با دشمنان داشت و کشور در زمینههای مختلف حتی در تجهیزات نظامی ضعیف بود، ارتش هنوز سر و سامان پیدا نکرده بود، سپاه هنوز نتوانسته بود جایگاه خودش را پیدا کن، نیروهای مردمی منسجم نبود و حتی دستگاههای اجرایی داخل کشور هم وضعیت مطلوبی نداشت.
در دوران هشت سال دفاع مقدس، علاوه بر نیروهای اعزامی به جبهه، قشرهای مختلف مردم به ویژه زنانی که لباس و کلاه میدوختند و یا آذوقه تهیه میکردند و همچنین بازاریها در فراهم کردن تدارکات برای رزمندگان تلاش کردند، تا بتوانند در پشت جبهه نیازهای رزمندگان را فراهم کنند تا آنها با خیال راحت به جنگ با دشمن بپردازند. همین که قشرهای مختلف مردم درگیر جنگ بودند برای رزمندهها روحیه بزرگی بود. در مجموع باید بگویم با آغاز جنگ تحمیلی همه مردم ایران دوست داشتند فداکاری کنند تا دشمن را از خاک میهناش بیرون کنند.
نیروهای مردمی اقدامات مختلفی انجام میدادند به عنوان مثال وقتی رزمندگان مجروح و در بیمارستان بستری میشدند، به ملاقاتشان میآمدند. زمانی هم من در بیمارستان بستری بودم. از صورت، دست، پا و شکم جراحت زیادی به من وارد شده بود، روحیهام به شدت خراب بود، چون مدام به این فکر میکردم با این مجروحیتی که دارم باید در آینده چه کار کنم. در همین حالت روحی، نیروهای مردمی به ملاقاتم آمدند و به من دلداری و دلگرمی دادند که در افزایش روحیهام موثر بود.
از سوی دیگر امام خمینی(ره) با روحیه قوی که داشت، توانست نیروهای مردمی را منسجم کرده و جهت مقابله با دشمنان آماده کند. به همین دلیل این امام بزرگوار فرمودند جنگ برای ملت ایران یک نعمت بود؛ لذا یک دوره هشت ساله طلایی در کشور رقم زده شد که در تاریخ باقی ماند. در این دوران، ایران توانست حملات موثری به دشمنان داشته باشد و آنها را از خاک کشور بیرون کند و ذرهای از خاک کشور را به دشمنان ندهد به همین دلیل دفاع مقدس برای نسلهای آینده مثالزدنی شد.
اگر امروز دشمن جرات حمله به ایران را ندارد به دلیل عزت، اقتدار و آبرویی است که شهدا به کشور بخشیدند؛ لذا هنرمندان و کسانی که دستی بر آتش دارند، باید دفاع مقدس را آن طور که شایسته است با زبان هنر روایت کنند تا ارزشها و حماسههای این دوران به نسل آینده انتقال یابد.
من در یک حمله ارتفاعات حاجی عمران که مشرف به خاک عراق بود، مجروح شدم. صبح روز عملیات که نوبت به نیروهای پیاده رسید، از کوه بالا رفتیم و سنگر عراقیها را دیدیم که دور تا دور آن مینگذاری شده بود، از منطقه مینها عبور کردیم و جلو رفتیم. در آنجا وقتی که خیلی به نیروهای دشمن نزدیک شده بودیم یکی از آنها یک نارنجک به سمت من پرتاب کرد که من نارنجک را برداشتم و به طرف خودشان پرتاب کردم که دیگر زمان گذشته بود و این نارنجک روی هوا منفجر شد و همه ناحیه سمت راست بدن من، پر از ترکش شد. البته اگر زودتر این نارنجک را پرتاب میکردم شاید دورتر منفجر میشد، اما همان جا منفجر شد و به درجه جانبازی نایل شدم.