برگی از خاطرات شهید «مهدی شالباف»؛
«پسرم سخاوتمند بود و گاهی هر چه پول در جیب داشت به کارگری که در خانه داشتیم اعطا می‌کرد. ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

گاهی هر چه پول داشت به کارگر خانه اعطا می‌کرد

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مهدی شالباف»، هفتم بهمن ۱۳۴۱ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با سمت فرمانده گردان امام رضا(ع) در جزیره مجنون عراق و در عملیات خیبر به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ابوالقاسم نیز به شهادت رسیده است.

مادر شهید مهدی شالباف روایت می‌کند: پسرم مهدی را به مکتب فرستادم تا قرآن یاد بگیرد. زیراندازی برایش دوختم که مدت‌ها آن را نگه داشته بود. مهدی در کودکی ساکت و آرام بود و به نظافت فردی خیلی اهمیت می‌داد.

شب‌های پنجشنبه که روضه‌خوانی داشتیم. ایشان مسئول چایی دادن به میهمان‌ها بود. فرزندم مهدی به فوتبال علاقه داشت و همبازی‌هایش نیز برادرانش بودند. وی سخاوتمند بود و گاهی هر چه پول در جیب داشت به کارگری که در خانه داشتیم اعطا می‌کرد.

مهدی بسیار باهوش و نترس بود، تکالیف مدرسه را به‌موقع انجام می‌داد و گاهی به خواهرش می‌گفت اگر پول بدهی تکالیف تو را نیز انجام می‌دهم فرزندم از افراد مذهبی و متدین خوشش می‌آمد و در خصوص انجام فرایض دینی با همت بود. مهدی از ضدانقلابیون بدش می‌آمد از افراد لاابالی کناره‌گیری می‌کرد.

وی همزمان با تحصیل به مبل‌سازی هم می‌رفت. دوست داشت کار کند تا تخصصی یاد بگیرد و در این کار نیز موفق بود. وی مدتی در پایگاه بسیج به خدمت‌رسانی مشغول شد و از این خدمت و فعالیت هم لذت می‌برد. پسرم از گوشه‌نشینی و کم‌کاری بیزار و دائماً در تلاش و فعالیت بود.

منبع: کتاب از میمک تا مجنون (زندگی‌نامه سردار شهید مهدی شالباف)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده