مادر شهید «سید مصطفی حسینی» نقل میکند: «یک روز خواهرش را روی پایش نشاند و گفت: حالا که اینقدر قشنگ حجابت رو رعایت میکنی، یک جایزه خوب پیشم داری. تشویقهای او باعث شد دخترم از بچگی علاقه خاصی نسبت به حجاب داشته باشد.»
همرزم شهید «علی حمیدی» نقل میکند: «برخورد کردیم به تشییع پیکر شهیدی که از قضا سرباز بود. حدود دو ساعت بعد با تشییع پیکر دیگری برخورد کردیم که با مرگ طبیعی مرحوم شده بود. پرسیدم: کدوم یکی رو میپسندی؟ گفت: معلومه اولی. بعد آهی کشید و گفت: خدا قسمتمون کنه.»
شهید «سید محمود حیدرینژاد» یکم فروردین ۱۳۴۷ در روستای آستانه از توابع شهرستان دامغان متولد شد. پدرش نام زیبای او را با توسل به سلاله سادات، محمود خواند. سید محمود، فرزندی از تبار پاکی و نور.
خواهر شهید «علیاکبر بصیری» نقل میکند: «علیاکبر کنارم سر سفره نشست. دستی به سرم کشید و گفت: آبجی جان! نماز هم وقتی بیشتر مزه میده که بتونی خستگی و گشنگی رو به خاطر خدا بگذاری کنار!»
شهید «حسین باباخانی» یکم مهرماه ۱۳۴۶ در روستای کوهستانی فرومد از توابع شهرستان میامی به دنیا آمد. پدر بار هیزم کشید و مادر در هُرم بیرحم تنور، ثانیهثانیه جوانیاش را سوزاند و حسین به تحصیل عشق و انسانیت در مکتب پدر و مادر پرداخت. وی سرانجام در بیست و یکم فروردین ۱۳۶۶ در قصرشیرین توسط نیروهای بعثی به شهادت رسید.
شهید «حسن خادمیان» بیست و هشتم تیرماه ۱۳۴۲ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. به طور کلی دل بستگی به دنیا نداشت و بیشتر به آخرت میاندیشید. فردی منظم و با سلیقه بود و به نظافت شخصی اهمیت میداد. به کار کسی کار نداشت و معمولاً ساکت و سر به زیر بود.