نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتاب طومار سکوت
در قسمتی از کتاب «طومار سکوت» که ناگفته‌های صفرعلی عالی‌نژاد با یک روز و ۳۶۱ روز اسارت و بعد ... در اردوگاه‌های بعثی است، می‌خوانید: «یکی از بچه‌ها گفت این‌جا یک دکتر عراقی است که به قصاب بیشتر شباهت دارد تا دکتر. اگه بیاد احتمال داره دستت را قطع کنه و به محمد گفت این سیاهی و ورم به خاطر جریان نداشتن خونه. بهتره این باند را باز کنیم و قبل از آمدن اون قصاب، ورم دستت بخوابه.»
کد خبر: ۵۷۵۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۰

«بعثی‌ها از عشق و علاقه بچه‌ها به عتبات عالیات بخصوص نجف و کربلا مطلع بودند و شاید فکر می‌کردند با این کار می‌توانند تمام تلخ کامی‌هایی که توی این چند سال ناجوانمردانه برای ما به وجود آورده‌اند را از این طریق شیرین کنند و از یادمان ببرند ...» ادامه این خاطره از آزاده سرافراز و جانباز «صفرعلی عالی‌نژاد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۹۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹

«یکی از بچه‌ها گفت این‌جا یک دکتر عراقی است که به قصاب بیشتر شباهت دارد تا دکتر اگه بیاد احتمال داره دستت را قطع کند و به محمد گفت این سیاهی و ورم به خاطر جریان نداشتن خونه. بهتره این باند را باز کنیم و قبل از آمدن قصاب، ورم دستت بخوابه. همین کار را کردم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز «صفرعلی عالی‌نژاد» است که در آستانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۳۸۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۲

نوید شاهد - «یکی از دوستانم به نام علی سرداری در آسایشگاه شماره هفت بود. به سرم زد برای مدتی هم شده اتاقم را با یکی عوض کنم و برم آنجا. عراقی‌ها به هیچ وجه موافقت نمی‌کردند، به همین دلیل خودم یک نفر را پیدا کرده و جابه‌جا شدم، ولی قضیه لو رفت و با عکس‌العمل نیرو‌های بعثی مواجه شدم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "صفرعلی عالی‌نژاد" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۰۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۸