جابهجایی اتاقم در دوران اسارت و دردسرهای آن!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آزاده و جانباز صفرعلی عالینژاد در سال ۱۳۶۰ عازم جبهه شد و بعد از شرکت طی عملیات مطلعالفجر، بیست و هفتم آذر ماه سال ۱۳۶۰ در سن ۱۷ سالگی به اسارت دشمن درآمد. وی بیست و ششم مرداد ماه سال ۱۳۶۹ در سن ۲۶ سالگی بعد از حدود ۹ سال وارد میهن اسلامی شد.
جابهجایی اتاقم در دوران اسارت و دردسرهای آن!
آزاده و جانباز صفرعلی عالینژاد از خاطراتش در دوران اسارت روایت میکند: یکی از دوستانم به نام علی سرداری در آسایشگاه شماره هفت بود. به سرم زد برای مدتی هم شده اتاقم را با یکی عوض کنم و برم آنجا. عراقیها به هیچ وجه موافقت نمیکردند. خودم یک نفر را که تمایل داشت جایش را با من عوض کند پیدا کردم و رفتم آنجا، ولی همان روز اول نمیدانم چه طوری شد قضیه لو رفت.
دیدم گروهبان عراقی همراه با سرباز اتاق هفت دارد صف به صف نگاه میکند متوجه شدم دنبال کسی که جایش را عوض کرده میگردد، بار اول نتوانست مرا پیدا کند به جلوی صف اول که رسید پرسید: چه کسی جایش را عوض کرده به این اتاق آمده؟
من فوراً بلند شدم و گفتم من، چون میدانستم اگر چیزی هم نگویم مرا پیدا میکند. برای همین پیشدستی کردم پرسید چرا بدون هماهنگی ما جایت را عوض کردی؟ گفتم"من فکر کردم اشکالی ندارد".
گروهبان عراقی با ناراحتی در حالی که با دستش در خروجی اردوگاه را نشان میداد گفت: "سرت را بینداز پایین برو به طرف ایران"، اگر هم کسی از تو پرسید کجا میروی یا چرا میروی بگو دارم میروم ایران، من فکر کردم اشکالی ندارد.
منبع: کتاب طومار سکوت (ناگفتههای صفرعلی عالینژاد از ۳۱۶۱ روز اسارت)