نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - اسارت
برگی از خاطرات آزادگان در اسارت؛
«یکی از عراقی‌ها آمد داخل اردوگاه و به حاج‌آقا گفت: ابوترابی! بازی می‌کنی؟ حاج‌آقا گفت: ما پیرمردیم، ما کجا، شما کجا؟ ما که بازی بلد نیستیم. عراقی گفت: تو پیرمردی؟ من هر روز با دوربین می‌بینم که تو بازی می‌کنی ...» ادامه این خاطره از «سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۷۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

قسمت دوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «علی علیزاده» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 5 مرداد 1339 به دنیا آمد. در عملیات والفجر 8 در 21 بهمن 1364 در جزیره ام الرصاص به اسارت درآمد. وی قریب به 5 سال در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 2 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۲۷۵۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

قسمت اول؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز "علی علیزاده" است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 5 مرداد 1339 به دنیا آمد. در عملیات والفجر 8 در 21 بهمن 1364 در جزیره ام الرصاص به اسارت درآمد. وی قریب به 5 سال در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 2 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۲۷۳۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۲

«در اسارت » فیلمی به کارگردانی «علی‌رضا برخورداری»، «داوود اسماعیلی»، «حسین کامران» و «عبد الرضا ساعتچی فرد» و نویسندگی «محمود قنبری» محصول سال 1363 است. این فیلم را می‌توانید در «سینما نوید شاهد» ببینید.
کد خبر: ۵۲۶۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۷

قسمت سوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۶۲۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰

روایتی کوتاه و خواندنی از یک آزاده کرمانشاهی؛
یک آزاده کرمانشاهی در روایتی از زمان اسارت خود در اردوگاه های عراق می گوید:برای درمان و رسیدگی به بهداشت اردوگاهی که ما در آن بودیم یک پزشک بعثی فرستاده بودند. این به اصطلاح پزشک، جلاد پَستی بود. هر گاه اسیری برای مداوا به او مراجعه می کرد، نه تنها مداوایی انجام نمی داد بلکه دستور می داد او را به حدی کتک بزنند و فلک کنند تا مریضی و کسالت از یادش برود.
کد خبر: ۵۲۶۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹

قسمت اول؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۵۹۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۵

قسمت سوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز "احمد جمالی" است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در یکم شهریور 1348 به دنیا آمد. در عملیات بیت المقدس 4 در 10 فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و سه ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 7 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۲۴۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۸

قسمت دوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز "احمد جمالی" است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در یکم شهریور 1348 به دنیا آمد. در عملیات بیت المقدس 4 در 10 فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و سه ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 7 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۲۴۳۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۱

روایتی خواندنی از «عباس قادری» آزاده کرمانشاهی؛
«عباس قادری» آزاده کرمانشاهی می گوید: مرا به محوطه ی اردوگاه بردند چند بعثی کابل به دست هم منتظر ایستاده بودند. سرهنگ بعثی جلو آمد و گفت: نترس، کاری نداریم! فقط به نام صدام این قطعه بلوک را بردار و جا به جا کن من روی زمین آب دهنم را انداختم و صدام را لعنت کردم...
کد خبر: ۵۲۴۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۸

روایت ایثار آزادگان؛
«محمدرضا فرجی» متولد 1339 از آزادگان سرافراز استان ایلام است که نزدیک به 10 سال دوران سخت اسارت را با امید به خدا و عشق به امام حسین(ع) گذرانده است. در ادامه خاطرات شنیدنی از دوران اسارت از این آزاده سرافراز با عنوان روایت ایثار تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۳۷۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

«تا آمدم خداحافظی کنم همه زدند زیر گریه و از رفتنم جلوگیری کردند، در خانه را بستند، در اتاق را بستند، کفش‌هایم را مخفی کردند، خلاصه به هر دری می‌زدند که نروم، آن‌ها هنوز از شهادت برادرم ناراحت و نگران سلامت من بودند ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز "عزیزالله فرجی‌زاده" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۴۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۱

خاطره ای ناب از آزاده کرمانشاهی؛
«ذوالفقار طلوعی» آزاده کرمانشاهی گفت: «یک روز مسئولین اردوگاه اسرا را تهدید کردند. در جواب آنها یکی از اسرا بلند شد و در حالی که تیغ تیزی در دست داشت به فرمانده ی عراقی گفت: شما ما را به ضرب و شتم تهدید نکنید، اگر این دست ها برای شما بلوک بزنند، خودمان یکی یکی انگشتانمان را قطع می کنیم ...»
کد خبر: ۵۲۲۳۵۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

برگی از خاطرات شهید "ابوترابی‌فرد"؛
نوید شاهد- «ظرف آش مرا آورد تا آش را با قاشق به من بدهد و بخورم. گفتم: حاج‌آقا من سل دارم و اگر این کار را بکنید شما هم مریض می‌شوید. گفت: پسرم این سل که می‌گویی چیه؟ تو دکون باز کردی. اینجا که اصفهان نیست زرنگ بازی در آورده‌ای، می‌خوای غذای بیشتری بهتو بدهند که این دکون را باز کرده‌ای؟ ...» ادامه این خاطره را همزمان با ولادت سید آزادگان، شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" از این شهید بزرگوار در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

نوید شاهد - «یکی از دوستانم به نام علی سرداری در آسایشگاه شماره هفت بود. به سرم زد برای مدتی هم شده اتاقم را با یکی عوض کنم و برم آنجا. عراقی‌ها به هیچ وجه موافقت نمی‌کردند، به همین دلیل خودم یک نفر را پیدا کرده و جابه‌جا شدم، ولی قضیه لو رفت و با عکس‌العمل نیرو‌های بعثی مواجه شدم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز "صفرعلی عالی‌نژاد" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۰۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۸

نوید شاهد - علي را از پيش ما برداشتند و با خود بردند. تپه اي درپيش بود و راه باريكي داشت تا از تپه رد شود. با نگاه هاي گوناگون و با چشم اشك بار به ما نگاه مي كرد. هميشه و هرگز اين نگاه را از ياد نمي برم. متنی که خواندید قسمتی از خاطره برادر شهید «علی درویژه» بود که تقدیم شما مخاطبان عزیز می گردد.
کد خبر: ۵۱۹۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۴

روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی«جلیل زنگنه»؛
نوید شاهد- آزاده کرمانشاهی«جلیل زنگنه» می گوید: « یکی از همرزمانم در اردوگاه اذان گفت بعثی ها وقتی صدای او را شنیدند پیگیر شدند او را پیدا کنند اما همه ی ما ابراز بی اطلاعی کردیم در نهای همه را به صف کردند و به باد کتک گرفتند.»
کد خبر: ۵۱۸۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۸

خاطره ای خواندنی از دوران اسارت جانباز "محمد علی بابایی ریزوندی"؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز 70 درصدکرمانشاهی "محمد علی بابایی ریزوندی"در روایتی می گوید:« اسمش یوسف بود، اما به خاطر انضباط و لفظ قلم حرف زدنش ما " جناب سرهنگ" صدایش می زدیم التماس می کرد به او جناب سرهنگ نگوییم تا اینکه یک روز در آسایشگاه باز شد و یک گله بعثی مسلح هجوم آوردند. فرمانده نعره زدسرهنگ یوسف بیا بیرون!...»
کد خبر: ۵۱۶۹۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۱۰

نوید شاهد - به مناسبت گرامیداشت هفته دفاع مقدس شب خاطره« اسارت در تنگه ابوقریب» امشب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد محمدرسول الله(ص) روستای یامچی زنجان برگزار می شود.
کد خبر: ۵۱۶۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۱

روایتی خواندنی از آزاده کرمانشاهی؛
نوید شاهد - "فرهاد محمدی" آزاده کرمانشاهی می گوید: «یک روز برای صبحگاه آماده می شدیم که اتفاق عجیبی افتاده بود؛ پرچم عراق پایین کشیده شده بود و پرچم ایران در اهتزاز بود. بعثی ها بسیار ناراحت و عصبانی شدند. وقتی فهمیدند که کار کدام رزمنده ی ایرانی است او را به محوطه ی اردوگاه آوردند و آنقدر کتکش زدند تا به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۱۶۰۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۳۰