نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
کتاب «کوله‌پشتی فرماندهی» گوشه‌هایی از زندگی و آرمان‌های امیر احمد قاسمی، یکی از فرماندهان سرافراز ارتش جمهوری اسلامی ایران را روایت می‌کند.
کد خبر: ۴۴۵۶۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

کتاب «مهتاب 23» حاوی زندگینامه و خاطرات دوستان، همرزمان و خانواده شهید تکاور؛‌ رضا یاراحمدی به قلم برادر شهید است.
کد خبر: ۴۴۵۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

سال روز شهادت
در یکی از این عملیات ها دیده بود که نیروهای بعثی عراق یک نیروی پاسدار ایرانی را که به اسارت گرفته بودند در میدان شهر به کمک ماشین نظامی اعدام صحرایی کردند.
کد خبر: ۴۴۵۶۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱

خاطرات جبهه
شهید عبدالله مصيبي اردكاني يكم آبان 1340، در شهرستان اردكان به دنيا آمد.به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهارم دي 1365، با سمت تك‌تيرانداز در شلمچه به شهادت رسيد. اثري از پيكرش بدست نيامد.
کد خبر: ۴۴۵۶۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

همیشه همسایه ها و دوستان را به رفتن جبهه تشویق می کرد و می گفت وقتی آنجا بروی تازه متوجه می شوی که جبهه چیست و شهدا چه کسانی هستند، وی رفت و دیگر بازنگشت...و جام شیرین شهادت را نوشید..
کد خبر: ۴۴۵۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

خاطراتی از شهید داود خاکساری
بیایید هر سه نفر این انار را بخوریم .چون این انار برروی قبرشهید بوده و برای او خیرات شده حتما متبرک و متشرف است و هر کس از آن تناول کند، شهید می شود
کد خبر: ۴۴۵۶۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

شهادت عملیات کربلای 5؛
گردان ما (امام حسين) که از همان هفته هاي اول تشکيل شده بود در اين حمله از پشت شهر بستان حمله را شروع کرده و با کمک ديگر برادران بستان را به محاصره درآورده و سپس آزاد کردند .در ابتدا درباره ي وضع خودمان در اين 24 روزه توضيح مي دهم...
کد خبر: ۴۴۵۶۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

به مناسبت سالروز شهادت سردار سامرا شهید حاج سید حمید تقوی فر
پسر خاله و دختر خاله بودند اما یکی در شهرک انگلیسی ساز شرکت نفت اهواز در شهر بزرگ شده بود و دیگری در روستایی. این حال د لها که یکی باشد چه فرقی دارد کجایی باشی؟! شهری یا روستایی.
کد خبر: ۴۴۵۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

خاطراتی از شهید تاج محمد شیرمحمدلی/
من حتی قبل از اینکه بخواهم به جبهه بیایم با خانواده خود خداحافظی کردم. و به آنها گفتم: پدر و مادر جان من حتما شهید می شوم. منتظر برگشت من نمانید.
کد خبر: ۴۴۵۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۹

من که خواستم وارد شدم به آن سرزمین به من اجازه ورود ندادند و من اشاره به آقای ایرانمنش کردم و حاج آقا گفتند: بگذارید ایشان هم وارد شوند او از خودمان است من هم لبیک گویان وارد شدم.
کد خبر: ۴۴۵۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۷

مروری بر خاطراتی از شهید محمد امینی
سرباز شهید محمد امینی فرزند محمود علی در هیجدهمین روز آخرین ماه پاییز سال 1346 در خانواده مذهبی و سنتی در تهران چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا نیمه های سال دوم متوسطه در هنرستان در رشته مورد علاقه اش رشته برق و الکترونیک ادامه داد محمد به رشته تحصیلی خود به قدری علاقمند بود که در اوقات بیکاری به سیم کشی ساختمانهای در حال ساخت می پرداخت که با توجه به ؟؟؟ کف دستانش زخم بود. محمد علیرغم من کمش در اوایل جنگ تحمیلی عضو بسیج مسجد محل بود که اکثر شب ها به همراه دوستانش به گشت شبانه می پرداخت با توجه به اینکه خانواده به تحصیلی وی اهمیت زیادی قائل بودند و معتقد بودند که تحصیل برای دانش آموزان در اولویت قرار دارد محمد تمام این کارها را پنهانی و دور از چشم آنها انجام می داد زمانیکه چند تن از همکلاسیها و معلم های هنرستان محل تحصیل محمد به جبهه اعزام و به شهادت رسیدند محمد تصمیم به ترک تحصیل گرفت و در پاسخ به سوال اطرافیان می گفت خون من ؟؟؟ کدام از اینها رنگین تر نیست اگر امثال من این کاررا نکنند دشمن تا خانه های ما رده پیدا می کند و خودرو جهت اعزام به خدمت مقدس سربای معرفی کرد در تاریخ 25/8/65 به عجب شیر و بعد به نقده و پیرانشهر و حاج عمران اعزام شد و در تاریخ 13/11/66 در منطقه حاج عمران به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۴۵۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۱۱

خاطراتی پیرامون شهید «محمدحسین مختاری»:
محمد حسین صبور وخوش اخلاق بود و در برخورد با من و پدرش و بچه ها و اقعاً حوصله به خرج می داد. خیلی مقید بود که در هر کاری رضایت من و پدرش را جلب کند.
کد خبر: ۴۴۵۴۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۶

شهید سید رحمان طباطبايي‌ از زبان مادر شهید...
شهید سید رحمان طباطبايي‌بفروئي نوزدهم مهر 1341، در روستاي بفروييه از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد. به ­عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. ششم دي 1360، با سمت تك‌تيرانداز در سوسنگرد بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر و كتف، شهيد شد.
کد خبر: ۴۴۵۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
از دیگر کارهای حمید این بود که وقتی در روستاها کسی شهید می شد، حمید هاشمی بدون اینکه خانواده ی شهید را بشناسد، بچه ها را جمع می کرد و می رفتیم روستا برای تسلیت گفتن و دلداری دادن. حمید می گفت: با خانواده ی شهدا صحبت کنید و سعی کنید که جای خالی فرزند شهیدشان را حس نکنند. در منزل شهدا مراسم برگزار می کرد و کارهای خانواده ی شهید را انجام میداد، به نحوی که خانواده ی شهید از حالت غم خارج میشد.
کد خبر: ۴۴۵۴۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۹

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
حمید نظرات خوبی می داد و عملی هم میشد. یک روز حمید با من تماس گرفت که بروم دبیرستان، آنجا جلسه گذاشته بود تا برای شروع سال تحصیلی جدید برنامه ریزی کنند. دبیرستان امام، بزرگ ترین دبیرستان همدان بود و بیشترین دانش آموز را داشت. می خواست کار را جلو ببرد. سال تحصیلی شروع شد و برنامه ها تداوم پیدا کرد.
کد خبر: ۴۴۵۴۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۶

سردار شهید حمید هاشمی به روایت خانواده و دوستان بر گرفته از کتاب "نوجوان پنجاه ساله"
گاهی وقت ها با یک کارت سی نفر سوار چرخ فلک بسیار بزرگ پارک میشدیم. حمید هاشمی در محله ی چرم سازی شناخته شده و شاخص بود. امکاناتی که یک پدر برای فرزندش نمی توانست فراهم کند، حمید برای بچه های پایین شهر و محروم آماده می کرد. پدر برای بچه ها شده بود.
کد خبر: ۴۴۵۴۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۲۴

کتاب آخرین زره پوش مجموعه خاطرات جانباز حاج صحبت اله بداغی
کد خبر: ۴۴۵۳۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸

فرمان جلیلیان، از پرسنل اتاق عمل بیمارستان 520 ارتش می گوید: زخمی زیادی را به بیمارستان آورده بودند. جوانی بود که دو دست و دو پایش را قطع و چشمش را هم تخلیه کردیم. تمام بدنش از بین رفته بود. نمی شد کاری برایش کرد اما ما تلاشمان را کردیم. شکم و قلبش زیاد آسیب ندیده بود، اما دست ها و پاهایش نابود شده بودند.
کد خبر: ۴۴۵۳۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴

شهید آقایی از زبان دوستش نبي الله منصوريان
در حالي فرمانده داشت موقعيت را به مركز اعلام مي كرد يك نفر عراقي پيدا شد وبا ما درگير شد ما هم اسلحه اي به جز كلاش نداشيم .
کد خبر: ۴۴۵۲۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۳

مصاحبه با خانواده شهید
شهید عباسعلی افتخاري­ شاه­ آباد يكم شهريور 1340، در روستاي سعيدآباد از توابع شهرستان تفت به دنيا آمد.به عنوان سرباز يكم پياده ارتش در جبهه حضور يافت. سوم دي 1360، در بستان بر اثر اصابت تركش گلوله توپ به شهادت رسيد.
کد خبر: ۴۴۵۲۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۴