خاطرات شهید رضوی (6)؛
خواهر شهید رضوی، در خاطرات ی از برادرش میگوید: یکبار متوجه شدیم آقا سید محمدتقی به خاطر سوء استفاده برخی از همکارانش از بیت المال، ناراحت شده بود و از آنجاکه آنها به حرفش گوش نمیدادند، چارهای جز هجرت ندیده بود و دیگر به محل خدمت قبلی برنگشت.
کد خبر: ۴۴۰۱۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
بزرگمهر نژاد: بعد از ۱۷ سال راحتترین شبی بود که خوابیدم.
کد خبر: ۴۴۰۱۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
روایتی از دوری و دلتنگی فرزند و همسر " شهیدفارس خالوندی" ؛
پسرم گفت: بابا! بابا بود خندید و دست برایم تکان داد. من که نفس نفس می زدم و دستهایم می لرزید، گفتم: آرام باش پسرم. گفت: مادر بابا رفت توی همین باغ بزرگ! اما آنجا جز چند درخت کاج چیز دیگری نبود.
کد خبر: ۴۴۰۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
خاطراتی از رزمنده کرمانی دوران دفاع مقدس «بهرام سعیدی»؛
با تردید و دو دلی بسیار گفت: ایشان که تیرانداز بود نتوانست با هدف بزند، تو که کمک تیرانداز هستی بدون شک موشک را هدر می دهی.
کد خبر: ۴۴۰۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
اين فرزند را خدا به ما داده وخودش هم از ما گرفته
علی محمد قبل از این حادثه شهادت خودش را پیش بینی کرده بود . او می گفت من در این جنگ شهید می شوم ، اما ما باور نمی کردیم .
کد خبر: ۴۴۰۰۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
برشی از کتاب «آن سوی دیوار دل»
دوباره موقع رفتن به منطقه بود؛ زمان خداحافظی به من گفت:«دعا کن شهید بشم، ناراضی هم نباش.»
کد خبر: ۴۴۰۰۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
کتاب «سالار تکریت» خاطرات اسارت سیدحسین سالاری، جانباز و آزاده یزدی به قلم مصطفی زمانیفر توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
کد خبر: ۴۳۹۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۶
به مناسبت سالروز «ولادت» روایتی خواندنی از شهید«قاسم سیری» منتشر شد؛
مدیر ، عصبانی و بر آشفته با دیدن قاسم مثل دانه های اسپند به روی آتش ، از جا بلند شد و فریاد زد :خب ، حالا کرات به جایی رسیده که عکس شاهنشاه را پاره می کنی ؟ همین الان وسایلت را جمع کن و فردا با پدر و مادرت بیا مدرسه برای چه این غلط را انجام دادی ... جواب بده قاسم بدون اینکه در چشمان خون گرفته آقا مدیر نگاه کند گفت : آقا ما می دانیم شاه خیلی بدی کرده . همه مردم ما الان از شاه بدشان می آید و می گویند او نوکر اجنبی هاست .
کد خبر: ۴۳۹۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۷
کتاب «چفیه های زخمی»، خاطرات سردار حاج احمد مسعودی است که برش هایی از خاطرات ایشان در دوران دفاع مقدس را روایت می کند.
کد خبر: ۴۳۹۹۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
انتشار همزمان با سالروز شهادت
فرمانده محور عملیاتی تیپ ویژه شهدا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) هشتم خرداد ماه سال 1343 در روستای منظر یکی از روستاهای شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد.
کد خبر: ۴۳۹۹۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
بسیجی شهيد «علي انوشه»
شهید انوشه به حلال و حرام بسیار معتقد بود و بارها می دیدم که می گفت:« نان حرام، انسان را بداخلاق و بدرفتار می کند. اگر رزق و روزی، از راه درستکاری به دست نیاید، حرام است.»
کد خبر: ۴۳۹۹۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
طنابي را برداشتم و با ياد و نام خدا حركت كردم و به حال سينه خيز خود را به نزديكي نيروهاي عراقي رساندم
کد خبر: ۴۳۹۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
انتشار همزمان با سالروز شهادت
سیزدهم مهر 1359، در اهواز بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار او در صحن حرم امام رضا واقع است
کد خبر: ۴۳۹۹۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
بعد از 10 سال تحقیق و پژوهش؛
کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» تازهترین اثر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به قلم محمدسرور رجایی، نویسنده و شاعر افغانستانی منتشر شد.
کد خبر: ۴۳۹۹۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
خاطره ای ناب از شهید علیراست پیرحیاتی
گفت من در جبهه مهمات به رزمندگان مي رسانم و هرچه اصرار مي كرديم ه به جبهه نرود قبول نمي كرد و مي گفت اينجا بمانم در مقابل شما چه كار كنم و هميشه آرزوي مي كرد كه يا گم نام و يا شهيدشود
کد خبر: ۴۳۹۹۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
خط مقدم
شهید غلامرضا حيدري مدوئيه به عنوان پاسدار وظيفه در جبهه حضور يافت. چهارم دي 1365، با سمت راننده لودر در خرمشهر بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد.
کد خبر: ۴۳۹۸۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
خاطرات ناب شهید محمد تقی رضوی/5
سیدرضا رضوی در خاطرهای از برادرش هنگام خداحافظی نقل میکند: برادرم در آخرین خداحافظی مطمئن بود که دیگر همدیگر را نمیبینیم. گویا از چیزی خبر داشت که ما نمیفهمیدیم.
کد خبر: ۴۳۹۸۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
سردار شهید محمد تقی رضوی و زندگی با دو پتو
مادر شهید: از زندگی تقی تصور دیگری داشتم، برای همین در لحظه ورود به منزلش متحیر شدم و بیاختیار قطرات اشک از گوشهی چشمم سرازیر شد، چرا که زندگی تقی خیلی سادهتر از آنی بود که فکرش را میکردم.
کد خبر: ۴۳۹۸۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
روایتی برادرانه از شهید" ولی اله مظهری"؛
خیلی وقت پیش تو را دیده بودم اما خودم را پنهان کردم تا مرا به خانه نبری.من هم کلی با او بحث کردم و او را راضی کردم که به منزل برگردد. زمانی که به طرف منزل در حرکت بودیم " ولی الله " گفت: می دانی چرا با تو برگشتم؟ به خاطر این که تو رزمنده هستی و احترام رزمندگان واجب است و ما باید احترام رزمندگان را نگاه داریم.
کد خبر: ۴۳۹۸۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴
فرازی از گفته ها ، نقل از همسر شهید علی اصغر جمشیدی
علیاصغر جمشیدی، چهاردهم اردیبهشت ۱۳۳۰، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش حسین (فوت۱۳۵۸) و مادرش زهرا نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته آمار درس خواند. مدیر مدرسه بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. پانزدهم مهر ۱۳۵۹، در سرپلذهاب توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در امامزاده حسین زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۳۹۸۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۴