نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
انیمیشن«72 قسمتی چند قدم مانده به تو»سری پنجم از مجموعه چند ستاره تا بهشت می باشد که با رویکردی متفاوت به خاطرات ایثارگران در هشت سال دفاع مقدس می پردازد.
کد خبر: ۴۳۰۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹

گردآورندگان: سرکار خانم ها هاجر رهایی، زری خطیبی فر، ربابه خطیبی فر، زهرا خالصی
در حالی که ؛ به شدت می خندید ، گفت : تو با آب انار وضوگرفتی . از تعجب ، چشمهایم گرد شده بود . گفتم رمضانعلی ! من با آب وضو گرفتم . با آب . در حالی که ؛ بر شدت خنده اش افزوده شده بود ، گفت : حجت ! توا سم این روستا را می دانی چیست ؟ گفتم : خوب آره روستای انار . گفت: مگه تو با آب این روستا وضو نگرفتی ؟ گفتم : بله دو بار گفت : خوب ، حالا دیدی تو با آب انار وضو گرفتی . من تازه متوجه منظورش شده بودم با او شروع به خندیدن کردم
کد خبر: ۴۳۰۹۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹

شهید عبدالمحّمد فرخی
اگر برایم حجله زدید، این را هم بنویسید از تمامی مردم سمنان تمنا دارم اگر از من خطایی دیده‌اند حلالم کنند». آرام شدم. انگار آتش درونم فروکش کرد. رفتم سراغ شیرآب. وضو گرفتم و با آرامش نماز خواندم. تحمل مصیبت برایم راحت شد.
کد خبر: ۴۳۰۸۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹

خاطره حاج ناصر صفرزاده
در اولين برخورد؛ اخلاص عمل، نور تقوا، صداقت برخورد و پاكي باطن و هوشياري و دقت نظر كم نظيری را در او مشاهده كردم.
کد خبر: ۴۳۰۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹

برای شرکت در مراسم عروسی یکی از آشنایان به تهران دعوت شده بودیم.بعدها صاحب مجلس برای ما تعریف کرد:"مراسم بزن و بکوب و شادی در حیاط برپا بود.در حال پذیرایی بودم که متوجه شدم درب یکی از اتاق های خانه بسته است.در را که باز کردم،از چیزی که دیدم جا خوردم و انگشت حیرت به دندان گرفتم.
کد خبر: ۴۳۰۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹

روایتی خواندنی از همسر گرامی « شهید مصطفی صدرزاده » برگرفته از کتاب «سیدابراهیم» را در ادامه می خوانید؛
یک بار که قرار بود کسی را برای انجام کاری قانع کند. وقتی از او در مورد آن کار پرسیدم؛ گفت: «هر چه می گویم قبول نمی کند.» گفتم: «پس حالا چه کار می کنی؟» گفت: «دیگر سپردم به بابا! خودش انجام می دهد!» و من از این حرفش فهمیدم که شهادت آقا مصطفی کاملاً برایش هضم شده است...
کد خبر: ۴۳۰۸۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

فرماندهی واحد عملیات سپاه
شهيد اميني در پنهان داشتن نيكي ها و عبادات خود بر هر چيز ديگر حريص تر بود.
کد خبر: ۴۳۰۸۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

شهید یحیی مصلحي نهم ارديبهشت 1341، در روستاي شهيديه از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد. پدرش حسن، كشاورز بود و مادرش حاجي بي بي نام داشت. در سطح يك حوزه علميه درس مي‌خواند. طلبه بود. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. بيست و ششم ارديبهشت 1360، با سمت فرمانده دسته در آبادان بر اثر اصابت تركش به سينه، شهيد شد. مزار او در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۳۰۸۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

کتاب لحظه هاي آسماني نوشته دكتر غلامعلي رجايي از انتشارات نشر شاهد به مساله كرامات و و امور ماورايي كه از جانب شهدا براي انسانهاي زميني مشهود شده پرداخته است. 20 خاطره کوتاه برگرفته از این کتاب با عناوین بربالین عشق، لبخند زیبای عشق، امضایی از بهشت، سرمست عطر حضور، اجابت عشق، گلی نثار دوست،لبیک نور، سجده بر آب، جلوه های غیبی و.... را اینجا بخوانید.
کد خبر: ۴۳۰۸۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید «مجید عبادی» به مناسبت سالروز شهادتش منتشر شد
آن شب مدتها نشسته بود و برای پدر و مادر از جنگ و جبهه می گفت . مادر تعریف هایش را که می شنید یاد دورانی قبل از انقلاب می افتاد که مجید با اینکه سنش کم بود در همه تظاهرات ها شرکت می کرد . با پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی که دیگر آرام و قرار نداشت و با اینکه هنوز سنش برای رفتن به جنگ و حضور در جبهه کم بود...
کد خبر: ۴۳۰۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

شهید محمد لعل صباغیان در روز یکم بهمن سال 1344 در شهرستان اسفراین در خانواده ای که از نظر اقتصادی ضعیف و از راه کشاورزی و دهقانی امرار معاش میکردند به دنیا آمد او چهارمین فرزند خانواده بود . دوران ابتدایی را در مدرسه 22بهمن و دوران راهنمائی را در مدرسه شهید مطهری فعلی خواند.
کد خبر: ۴۳۰۷۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

خاطرات قائم مقام فرمانده سپاه اشنويه
در پاكسازي اشنويه از لوث وجود ضدانقلاب و اشرار به عنوان فرمانده عمليات در اشنويه خدمت می کرد و سپس با حفظ سمت به عنوان قائم مقام سپاه اشنويه در آن منطقه محروم ادامه خدمت داد.
کد خبر: ۴۳۰۷۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

خاطرات اباذر حسنی از قائم مقام فرمانده سپاه اشنويه
تشنه شهادت بود و روحيه شهادت طلبي در اعماق وجودش موج مي زد. صبر و بردباري يوسف وصف ناپذير است، او در عمليات ها چنان صبورانه و شجاعانه عمل مي كرد كه گويي وعده ديدار داشت.
کد خبر: ۴۳۰۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

خاطره نرگس سلطان بيگي (فرزند شهید) به روایت از مادر
مردی شجاع و دلاور که باگشت زنی های دائمی خود و با کنترل و رسیدگی، تمام منطقه را از وجود اشرار امن کرده بود.
کد خبر: ۴۳۰۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

گفتم برای درمان به تهران می روی؟ گفت نه به جبهه می روم گفتم با این زخم؟ گفت به من احتیاج دارند، که با همان رفتن بود که شهید شده بود و لبخند بر لبش بود.
کد خبر: ۴۳۰۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۳۰

خاطراتی پیرامون شهید ابراهیم هندوزاده؛
از آن طرف هم نيروهاي خودي شروع به تير اندازي کردند، از هر دو طرف به سوي ما تيراندازي مي شد. به زحمت خودمان را نزديك خط رسانيدم و با فرياد و سر و صدا بچه‌ها را متوجه كرديم.
کد خبر: ۴۳۰۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۵

شهدای رمضان
او فرشته بی‌پر بود در میان انسانها، یعنی بهشت حق او بود، جز بهشت چیزی نمی‌تواند ارزش خون‌بهای محمودها باشد.
کد خبر: ۴۳۰۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

انتشار همزمان با سالروز شهادت
پنجم مرداد 1334، در روستای پلگرد از توابع شهرستان درگز به دنیا آمد. پدرش محمدرضا، پاسدار بود
کد خبر: ۴۳۰۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

انتشار همزمان با سالروز شهادت
دوم اردیبهشت 1340، در شهرستان جاجرم به دنیا آمد پدرش عباس، کارگر بود و مادرش فاطمه نام داشت
کد خبر: ۴۳۰۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

انتشار همزمان با سالروز شهادت
هشتم مهر 1335، در شهرستان کاشمر به دنیا آمد. پدرش عبدالحسین(فوت 1352) و مادرش حجیه‌بی‌بی نام داشت
کد خبر: ۴۳۰۵۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷