خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(30)
پس از ترخيص شهید "علیرضا مولایی" از بيمارستان، مادرش خطاب به وى مى گويد:"بايد مقدارى به فكر زندگى خود باشى و خانه و زندگى براى خود ترتيب دهى." عليرضا در جواب گفت:"من خانه دارم؛ مادرش با تعجب پرسيد، كجا؟ و او با آرامش گفت: خانه اى با ابعاد يك در دو متر."
کد خبر: ۴۷۰۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(29)
مادر ياور از فرزند شهید خود چنین مى گويد:"هر سه ماه يك بار به مرخصى مى آمد، وقتى اصرار مى كرديم كه بيشتر در خانه بماند، مى گفت: خود فرمانده بايد همواره در جبهه باشد. بعلاوه افتخار ما اين نيست كه انقلاب كرده ايم بلكه افتخار اين است كه انقلاب را ادامه دهيم."
کد خبر: ۴۷۰۰۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۶
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(28)
شهید "اصغر محمديان" با يك دستمال محل جراحت را بست و على رغم اصرار همرزمان جهت انتقال به پشت جبهه به خاطر تضعيف نشدن روحيه نيروها به حالت درازكش نيروها را هدايت مى كرد و از معاون اول خود (شهيد) "ابوالفضل پاكداد" خواست تا هدايت عمليات را بدست گيرد.
کد خبر: ۴۷۰۰۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۵
خاطراتی از فرماندهان شهید استان زنجان(27)
خواهر شهید یعقوبعلی محمدی نقل می کند: آنقدر به فكر جبهه بود كه يك بار زخمى شده و در خانه به خواب رفته بود، ديدم در خواب مى گويد، "عجله كنيد، نيروها حركت كرده اند، شما عقب مانده ايد."
کد خبر: ۴۷۰۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
در آستانهی سالروز شهادت و اسارت جمعی از رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 4 شما را به تماشای گزارشی از آزادگان این عملیات با عنوان «مردانی که دل به دریای شهادت زدند!» دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۷۰۰۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۳
عموی شهید "مهدی زارع" در خاطره ای می گوید: یک روز دیدم جمشید «مهدی» یکی از هم کلاسیهایش را به خانه آورده و با صبر و حوصله چیزی به او یاد می داد. از او پرسیدم: چه کارمی کنی؟
کد خبر: ۴۶۹۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۲۶
به پاس رشادت ها ، مجاهدت و ايثارگری رزمندگان استان، نوید شاهد ایلام مجموعه ای از عکس های تاریخی به جای مانده از رزمندگان استان ایلام با عنوان "در قاب خاطره "را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۹۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
نوید شاهد - شهید "عبدالعلی ناظم پور" در دی ماه 1340 در جهرم دیده به جهان گشود و در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۶۹۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۳۰
تب بچه ام جگرم را می سوزاند. یک روز با گریه به همسرم گفتم:«مرد! همین طور می خوای دست روی دست بگذاری و پرپر شدن بچه رو تماشا کنی؟ ببریمش یک جای دیگه...چه می دونم...» آن بار پیش دکتر دیگری بردیمش. او آب پاکی را روی دست ما ریخت و گفت:«آقای عموزاده! بچه ات دیگه خوب بشو نیست. بی خودی خودتو علاف نکن!». آنچه خواندید بخشی از خاطرات مادر شهید "داور عموزاده" است. نوید شاهد سمنان شما را به خواندن این خاطره دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۰۲
آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده و جانباز 50 درصد "صفرعلی عالینژاد" با عنوان «قوطی شکر» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۶۹۷۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۳۰
«موقع شهادت پدر سن کمی داشتم.احساس می کردم دیگر آن انتظارهای شیرین برای آمدنش تکرار نخواهد شد. دیگر موقع امتحانات کسی نیست که دلسوزانه پاسخ سوالاتم را بدهد و دیگر گوش هایم شنوای نصایحش نخواهد بود... » آنچه خواندید بخشی از خاطرات فرزند شهید "غلامحسین طاهری" است. نوید شاهد سمنان همزمان با سالگرد شهادت خاطراتی از این شهید بزرگوار را برای علاقه مندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۹۷۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۳۰
مادر گرانقدر شهید "سید محمدحسین تقوی" در مصاحبهای به بیان جملات خود با فرزند شهیدش پرداخت که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۶۹۶۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۸
برادر شهید " علی خانزادی" می گوید: وقتی من و علی با هم در حال آماده باش برای اعزام به جبهه بودیم پدرم که خود نیز بسیجی بود به ما پیوست اما از اینکه ما هر سه به عملیات اعزام شویم نگران بود و اصرار داشت دو نفر از ما به خانه برگردد. علی با آن عظمت روح که خطر استکبار را حس کرده بود با بر خوردی لطیف و زیبا اما استوار و ثابت قدم گفت :پدرجان ای کاش ده پسر داشتید تا همه شان خالصانه در جنگ علیه دشمنان اسلام شرکت کنند. او به واقع یک بسیجی مخلص بود.
کد خبر: ۴۶۹۶۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
مادر گرانقدر شهید "سعید انصاریان" در مصاحبهای از اعزام فرزند خود به جبهه و علاقهاش به شرکت در عملیاتها با وجود سن کم میگوید که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
کد خبر: ۴۶۹۶۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۷
کتاب «آخرین وداع»، حدیث بیقراری 72 مادر شهید است، مادرانی که همراه با اشک و آه از آخرین بدرقه فرزندان دلبندشان گفتند و در دو هزار نسخه منتشر شده است.
کد خبر: ۴۶۹۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۶
بابا گفت:«آخه پسرم! درسته هیکلت درشته و قدت بلنده، اما سنت چی؟ سنت برای رفتن به جبهه قانونیه؟» رضا گفت:«باباجون! مگه دشمن با کوچیک و بزرگ ما کار داره؟ او با همه ی ما می جنگه و ما هم با همه ی داشته هامون باید باهاش بجنگیم...» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از شهید "رضا سرهنگی" دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۶۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۶
همرزم شهید "صامت جعفرزاده" در بیان خاطره ای از این شهید گرانقدر می گوید: وی تیربارچی بود و در منطقه کامیاران که در محدوده نیروهای کومله و دموکرات قرار داشت خدمت می کرد، بارها گفتم آخرش دموکرات تیر بارت را می گیرند و خودت دست خالی به مقر نظامی بر می گردی! او می گفت: تا زمانی که زنده هستم دموکرات هیچ غلطی نمی کند و تا لحظه شهادت از تیر بار و خاکم محافظت می کنم . نوید شاهد ایلام این خاطره را با عنوان «هم راه شهید» برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۶۹۵۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵
قسمت دوم خاطرات شهید «سید محمد افتخاری»
پسرعموی شهید «سید محمد افتخاری» نقل میکند: « گفت: آیتالله خمینی رو میشناسی؟ گفتم: یه چیزایی در موردش شنیدم. کاغذ لوله شده را باز کرد، عکسش را نشانم داد و از مبارزاتش با شاه برایم تعریف کرد. گفت: مرد بزرگیه! مطمئنم به این طریق که پیش میره، توی مبارزاتش پیروز میشه.»
کد خبر: ۴۶۹۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵
محمدرضا فیض اللهی همرزم شهید"یادگار امیدی"می گوید:ای کاش شجاعت و دلاوری حاج یادگار را از زبان دشمنانش که با او روبه رو می شدند و یا از زبان همرزمان شهیدش شنید.
خاطراتی که که من از او به یاد دارم مربوط به سال های جنگ است.وقتی غروب ها با گروه عملیات به سمت کمین های عراق حرکت می کردند و از دیدگان همه ما محو می شدند و بعد قبل از اذان صبح به قرارگاه بر می گشتند و حرکات و صحبت های عراقی ها را بازگو می کردند و همه گروه با هم می خندیدند، هرگز فراموشم نخواهد شد.رهایی خاطره جالب از رها بودن بودن شهید"یادگار امیدی" از قید و بند دنیاست که برای علاقمندان در سایت نوید شاهد ایلام منتشر شد.
کد خبر: ۴۶۹۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۵
محمدرضا، برادر شهید"محمداسماعیل سهرابی"، او را در خواب می بیند. شهید او را از یک اتفاق باخبر می کند... نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از این شهید عزیز دعوت می کند.
کد خبر: ۴۶۹۳۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۹/۲۱