نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
خاطره اى از دوران پيروزى انقلاب اسلامى؛ شهيد ميرحمزه نجفى تروجنى فرزند سيدكمال به نقل از پدر گرامى اش
کد خبر: ۴۱۸۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶

خاطره ی از شهید زبردست تبار
آن روز مرتب از شهادت خود سخن می گفت و از بنده خواست که بعد از شهادتش عکسی که با لباس کردی گرفته و در منزل مادربزرگش گذاشته برای سر مزارش بزرگ نماییم ...
کد خبر: ۴۱۸۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶

یک روز می‌رفتم وضو بگیرم و کتری را پر کنم که دیدم رحیم جوادی جایی ایستاده که چشمه‌ای هم در آن­جا جاری است. آب چشمه با یک لوله آهنی، به جای دیگر هدایت شده بود. از همان­جا صدایم زد...
کد خبر: ۴۱۸۳۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶

شهید نعمت الله زیاری
نعمت مثل اولاد آنها هر کاری که داشتند، برایشان انجام می داد
کد خبر: ۴۱۸۳۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۴

شهيد صفر روحى
خاطره اى از شهيد صفر روحى فرزند درويش به نقل از سيد صادق ساداتى (دوست شهيد)
کد خبر: ۴۱۸۲۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۷

مدام در پاکسازی سخت ترین میادین مین ها بسر می برد وجودش در میان پرسنل آرامبخش خاطره ها بود و گفتارش مرحمی بر دلهای ریش مان...
کد خبر: ۴۱۸۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۳

کلیپ/مصاحبه و خاطره گویی شهید وهب اصغری راد
کد خبر: ۴۱۸۲۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۳

عمليات‌ كربلاي پنج؛ انهدام‌ قوي‌ترين‌ دژ دشمن‌؛ 19 / دی ماه /1365
در عمليات کربلاي 5 امام خميني(ره) گفتند: «حسيني بجنگيد»؛ اين جمله چنان نيرويي به رزمندگان و مجروحان اين عمليات داد که دوباره به صحنه مبارزه برگشتند و حماسه‌اي ماندگار از خود بر جاي گذاشتند.
کد خبر: ۴۱۸۲۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۳

نشست تخصصی خاطره ‌نگاری در حوزه ادبیات پایداری با حضور نویسندگان و محققان استان‌های هرمزگان و سمنان از ۹ تا ۱۱ دی‌ماه ۹۶ در سالن کنفرانس اداره کل امور استان‌های حوزه هنری برگزار شد.
کد خبر: ۴۱۸۲۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۳

در سالروز شهادت منتشر می شود:
شب خواب ديدم؛ محمدرضا شهيد شده و با تابوت او را به خانه آوردند و بچه‌هاي ارتش همه اينجا بودند، درست همان صحنه كه در خواب ديده بودم، در بيداري تعبير شد.
کد خبر: ۴۱۸۱۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶

صورت مصطفی بی‌حس شده بود، نوک انگشت‌هایش می‌سوخت. برگشت سمت مادرش و گفت: «آَبا جان، مشهدی رقیه رو دیدم. توی این سرما بیرون نشسته بود!»
کد خبر: ۴۱۸۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۱

یکی از رزمندگان زنجانی از شهادت شهید حمید گیلک در عملیات (عملیات والفجر8) خاطره خواندنی را بیان می‌کند.
کد خبر: ۴۱۸۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

برادران شهید مجید پیری از خدمات صادقانه برادر به انقلاب و مردم می گویند.
به افراد خانواده سفارش زیاد می کرد تا می توانید به انقلاب و دولت خدمت کنید...
کد خبر: ۴۱۷۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۱۰

عباس راشاد در بیان خاطره ‌ای از روزی‌های جنگ می‌گوید: با دو اتوبوس توی جاده می‌رفتیم که ناگهان چند هواپیما به ما حمله کردند. باران بمب بود که کنار اتوبوس‌ها می‌ریخت. اتوبوس اولی را با راکت زدند.
کد خبر: ۴۱۷۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۱

خاطره اى از شهيد على اكبر اصغرنژاد فرزند محمد به نقل از حسن اصغرنژاد(برادر شهيد)
کد خبر: ۴۱۷۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۰۲

آسمان انتظار یار دارم زنهار ، بعد وصلش هرچه خواهی کن ولی اکنون مکن
کد خبر: ۴۱۷۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۹

حتی فیش حقوقی نداشت . گفتم محبت اله چرا نمیری کارای حقوقی رو انجام بدی؟ مگه تو حقوق نمیخوای؟ همیشه بهش می گفتم اما اون جواب می داد اگه خدا بخواد حقوق بگیرم حتماً خودش درست میکنه...
کد خبر: ۴۱۷۱۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۹

پرستار یا مجروح - خاطره ای از پرستار شمسی بنی بیات
کد خبر: ۴۱۷۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۸

وفاى به عهد بسيجى شهيد جلال منصف به روایت از آقای مهدی یوسفی امیری (برادرشهید گرامی روحانی علیرضا یوسفی)
کد خبر: ۴۱۶۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۶

سالروز ولادت/دست نوشته شهید/خاطره شهید
سوار ماشین شدم، مثل همیشه حمد و سوره و شهادتین را خواندم و بعد آیه الکرسی را خواندم خیلی خوشحال بودم، به اهواز رسیدیم، ساعت 7 صبح گذشته بود، از ماشین پیاده شدم سو ار ماشین دیگری شدم و تا سه راهی سوسنگرد خرمشهر رفتم، بعد سوار ماشین صلواتی شدم و...
کد خبر: ۴۱۶۹۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۶