به مناسبت سالروز تولد شهید
پدرش عيسي، خواربار فروش بود و مادرش كلثوم نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه فعاليت ميكرد. نوزدهم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به پهلو و سر، شهيد شد.
کد خبر: ۳۹۸۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۴
زندگی نامه و خاطره شهدای هرمزگان
در روستاي گلدار گچ چشمه از توابع شهرستان رودان چشم به جهان گشود. پدرش علي، كشاورز بود و مادرش فاطمه نام داشت. تا اول راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه كميته در جبهه حضور يافت. بيست و يكم شهريور 1366، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، بازو و پشت، شهيد شد.
کد خبر: ۳۹۸۳۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۳
خاطره اى كوتاه با موضوع راه شهداء / به نقل از برادر حبيبى دوست و هم رزم شهيد
کد خبر: ۳۹۸۲۳۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۲
به مناسبت سالگرد شهادت «سرلشگر خلبان محمود خضرایی»، فرمانده مرکز آموزش های هوایی نیروی هوایی ارتش خاطرات شنیدنی از سال های حیات آن عقاب تیزپرواز ارتش ايران را مرور می کنیم.
کد خبر: ۳۹۸۲۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۲
همه با روحیه خیلی قوی و شاد و خندان همه دست به درگاه خدا دراز می کردند و از خدای خودشان طلب شهادت می کردند
کد خبر: ۳۹۸۱۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
خورشيد انوار طلايي خود را به زمين مي پاشيد. صداي گنجشك ها، آرامش خاصي به پارك داده بود. بادبادك ها با لب هاي خندان به دست بچه ها در آسمان به پرواز درمي آمدند. پسرك با لباس هايي مرتب و دسته گل زيبايي در دست روي يكي از نيمكت ها نشسته بود. گل تنها هديه اي بود كه او در اين روز بزرگ مي توانست به پدرش هديه دهد. همين طور كه گل ها را نگاه مي كرد، سلام رهگذري توجه او را به خود جلب کرد...
کد خبر: ۳۹۸۰۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
خاطره ایی از شهید مجتبی آدینه وند
نوید شاهد لرستان:به قلم شهید مجتبی آدینه وند
کد خبر: ۳۹۷۹۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
شوق پرواز
هدایت صحرایی را با تنی مجروح ملاقات کردم از وجود ایشان بسیار خوشحال شدم اما به این فکر کردم که خدا نکند این عاشق ولایت و شیفته اسلام و انقلاب و کسی که دیدار پروردگار را به همه چیز ترجیح می دهد از میان ما روزی به این زودیها پر زند و قفس خاکی خود را بشکند.
کد خبر: ۳۹۷۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
خوابي را كه شهيد سيد مجتبي علمدار قبل از شهادتش ديده بود و تعبير آن خواب توسط علامه حسن زاده آملي روحاني كه باطن افراد را از ظاهرشان مي خواند از زبان برادر حميدرضا فضل ا.. نژاد(دامادشان)
کد خبر: ۳۹۷۷۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۷
اختصاصی نوید شاهد البرز؛ سالروز شهادت
به من گفت حالا که موفق نشدم برای زیارت مولایم ابا عبدالله (ع) به کربلا برسم خواهش می کنم مرا به بالای خاکریزها ببرید تا از آنجا رو به گلدسته ها کنم و بگویم السلام وعلیک یا ابا عبدالله الحسین و با نام حسین به ملکوت اعلی پیوست...
کد خبر: ۳۹۷۷۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۴
شهدای انقلاب
روکرد به مردم گفت آقایان خانمها بخدا این 4 ماه کلی کشته دادیم ولی همچنین مادر نمونه ای ندیدم او آقا به من گفت برو از اتاق بالا شماره بگیر گفتم آقا کاری با شهید من نداشته باش تمام کارهایش را خودم می خواهم انجام دهم
کد خبر: ۳۹۷۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۴
دستی از غیب تمام نارنجک ها را روی سنگرهای دشمن انداخته وعراقی ها در حال فرار بودند. بلا درنگ به سمت سنگر آنها دویدم...
کد خبر: ۳۹۷۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۳
کد خبر: ۳۹۷۶۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۳
کد خبر: ۳۹۷۵۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۰
خاطره اي از فريدون علي پور از هم رزمان شهيد
کد خبر: ۳۹۷۴۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۰
همیشه بر این مقید بودند که فرد مسلمان باید پیرو مطلقه فقیه باشد
کد خبر: ۳۹۷۲۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۷
خاطره
خاطره اي از خواهر شهيد برزو احمدي
کد خبر: ۳۹۷۲۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۷
خاطره ای از زبان مادر پرستار شهیده حیفا پژواک
یک روز به من گفت مادر اگر شهید شدم قران با صدای عبدالباسط برایم بگذارید.
کد خبر: ۳۹۷۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۶
یاد یاران
شهید محمدرضا عبداللهی در سال 1345 در روستای ضامنجان اراک پا به این دنیای فانی گذاشتند ، دوران تحصیل خود را تا پنجم ابتدایی در همان روستا به پایان رساندند و برای ادامه تحصیل به هنرستان فنی شهید رجایی اراک رفتند و تا سال سوم رشته الکترونیک در این هنرستان مشغول به تحصیل بودند. شور و شوق لبیک به ندای «هل من ناصر حسین» او را به سوی جبهه های نبرد اسلام و کفر خواندند.
کد خبر: ۳۹۶۹۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۳
شهدای انقلاب
حسین از جوانی با حکومت پهلوی مخالف بود البته این مخالفت از پدر ما رسیده بود. ما درخانواده از روزی که خود را شناختیم پدرمان از حکومت پهلوی بد می گفت و ما را در امور سیاست آشنا می کرد
کد خبر: ۳۹۶۸۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۲