نوید شاهد قزوین - «هر وقت شما به رهبر خود توهین کردید از من بخواهید که به رهبرم توهین کنم، این ابراز شجاعت، عصبانیت عراقی‌ها را صد چندان کرد ...» ادامه این خاطره از آزاده سرافراز و جانباز "یوسف ‌ترابی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
اگر به رهبرت توهین کنی من هم می‌کنم!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آزاده و جانباز یوسف ترابی، بیست و سوم خرداد ماه سال 1367 طی عملیات بیت‌المقدس 7 در شلمچه به اسارت درآمد. وی با 892 روز اسارت در اردوگاه‌های رژیم بعث، سی‌ام آبان ماه سال 1369 به میهن اسلامی بازگشت.

اگر به رهبرت توهین کنی من هم می‌کنم!

آزاده سرافراز و جانباز یوسف ‌ترابی از اردوگاه‌های رژیم بعث روایت می‌کند:

عراقی‌ها از هر فرصتی برای خرد کردن شخصیت اسرا استفاده می‌کردند و از آن جایی که معمولا شکست می‌خوردند دست به کینه‌جویی بیشتری می‌زدند و در هر فرصتی که برایشان ایجاد می‌شد با وادار کردن اسرا به توهین کردن به حضرت امام(ره) سعی می‌کردند که به اهداف خود برسند که یکی از این حوادث منجر به حرکتی یکپارچه شد که عراقی‌ها را مجبور کرد از خاکریزهای قبلی خود هم عقب‌نشینی کنند و اما بعد.

روزی از روزها مصادف با نیمه شعبان در آسایشگاه مشغول شیرینی درست کردن بودیم که ناگهان خبر آوردند که یکی از جاسوسان، آزادگان سرافراز سید محمود حسینی، شادروان علیرضا رحمانی و محمد چاره‌ساز را لو داده است.

وقتی بیرون رفتیم دیدیم که عراقی همان عبدالشیطان بود می‌خواهد آنها را وادار کند که به حضرت امام توهین کنند هر قدر فشار او بیشتر می‌شد مقاومت این سه تن بیشتر می‌شد.

در هر صورت عراقی آنها را به وسط محوطه آورد و بعد از ضرب و شتم و ... عراقی هر کاری خواست کرد ولی موفق نشد قفل زبان این سه نفر را باز کند.

 تا اینکه هوا تاریک شد و او به واقع بهانه‌ای پیدا کرد تا از این مخمصه نجات پیدا کند و با وعده تنبیه فردا همه را به داخل آسایشگاه فرستاد، در آسایشگاه سعی کرد که دیگران را مجبور به این کار کند که با مقاومت عده‌ای روبرو شد.

فردای آن روز همه را تا ظهر زیر آفتاب نشاندند و سعی کردند با ایجاد رعب و وحشت خواسته خود را برآورده کنند، تا این که نوبت به مهندس حمید هوشیار یکی دیگر از آزادگان زحمت‌کش رسید.

او را به داخل حوض انداختند و دو عراقی با کابل در دو طرف حوض ایستادند و در حالی که جمعی پا می‌کوبیدند و هلهله می‌کردند به او اصرار می‌کردند که تنها شرط رهایی تو توهین کردن است.

در همین موقع حمید با صلابت و شجاعت دست خود را بالا برد و به عراقی‌ها گفت: هر وقت شما به رهبر خود توهین کردید از من بخواهید که به رهبرم توهین کنم و این ابراز شجاعت عصبانیت عراقی‌ها را صد چندان و شکست آنان را هر چند بیشتر آشکار کرد و از طرفی برای همه ما نیرودهنده و روحیه‌بخش بود.

منبع: کتاب دستاوردهای اسارت(مباحث تحلیلی از وقایع اردوگاه به انضمام خاطرات)


مادر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده