نگین انگشتری!
يکشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۲
گفتم: چند روزی است که انگشتریام را گم کردهام. همسرم با لبخندی که بر لب داشت، گفت: انگشتریات پیش من است... آنچه می خوانید بخشی از خاطرات همسر شهید «قربانعلی حدادی» است که تقدیم حضورتان می شود.
به گزارش نوید شاهد
استان قزوین، شهید قربانعلی حدادی، دوازدهم بهمن ۱۳۴۴ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش قدرتالله(شهادت۱۳۶۵) پاسدار بود و مادرش خدیجه نام داشت، تا دوم راهنمایی درس خواند، او نیز پاسدار بود، سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. این شهید بزرگوار بیست و چهارم خرداد ۱۳۶۷ در شیخمحمد عراق به شهادت رسید، پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۱پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
راضیه کرمی، همسر شهید قربانعلی حدادی:سال ۷۵، توسط بنیاد شهید انقلاب اسلامی قزوین، به اتفاق همسران شهدا به مشهد رفتیم. در مشهد برای خودم یک انگشتری نقره با نگینهای فیروزهای خریدم و همیشه آن را هنگام نماز و دعا به یاد قربانعلی همسر شهیدم به انگشتم میانداختم.
چند سالی گذشت. شبی همسرم را در خواب دیدم. به من گفت: دلم برای شما و دخترم خیلی تنگ شده است. در پاسخش گفتم: من چه کاری میتوانم برایت انجام دهم. گفت: یک هدیه و یادگاری بده که پیشم باشد. از خواب بیدار شدم. از طرفی خوشحال بودم که همسرم را در خواب دیدم و از طرفی هم ناراحت، که ای کاش این انگشتری را به او میدادم.
از آن روز به بعد، شبها پس از اقامهی نماز و دعا و خواندن زیارت عاشورا، انگشتری را از دستم در آورده و هنگام خواب، پشت قاب عکس همسرم میگذاشتم.
یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم انگشتری نیست! روزها ناراحت و نگران بودم، چون هر وقت جای خالی انگشتری را میدیدم، یاد حرفهای همسرم میافتادم و حسابی دلگیر میشدم.
شبی با ناراحتی خوابیدم. در عالم رؤیا مجدد همسرم را دیدم. او وقتی مرا در آن حال و هوا دید، گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ گفتم: چند روزی است که انگشتریام را گم کردهام. همسرم با لبخندی که بر لب داشت، گفت: انگشتریات پیش من است و من هم یکی از نگینهای فیروزهای آن را عوض کرده و به جای آن یک نگین سبز خوشگل انداختهام، تا از طرف من به یادگار داشته باشی.
باورم نمیشد!. از خواب بیدار شدم و برخاستم و به سراغ قاب عکس رفتم. با بهت و حیرت دیدم که انگشتری با همان نشانههایی که همسر شهیدم داده بود در جای خودش قرار دارد. هنوز هم که هست از آن انگشتری یادگاری، با جانم محافظت میکنم.
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین
نظر شما