نانوای ورشکسته
سهشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۰۸
گفتم: حاج داداش! آقاجون 18 هزار تومان به من دادند تا شما خانه بخرید، سید علیاکبر همین که این حرف را شنید ذوق کرد و انگار داشت از خوشحالی بال در میآورد... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات خواهر شهید «حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد، در سال 1318 به دنیا آمد، پدرش سید عباس ابوترابیفرد نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت.
وی در جنگ ایران و عراق کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. همچنین ایشان نقش عمدهای در اردوگاههای اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سیدالاسرا مشهور بود. سید علیاکبر ابوترابیفرد از آنجایی که جانباز 70 درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علیبن موسی الرضا(ع) به همراه پدرش آیتاللَّه سیدعباس ابوترابیفرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا به خاک سپرده شده است.
احترام سادات ابوترابیفرد خواهر شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابی:
پدر بزرگم وصیت کرده بودند وقتی آقا سید علیاکبر ازدواج کردند 18 هزار تومان به ایشان بدهند تا خانه بخرند.
یک روز پدرم به منزل ما آمدند و آن پول را به من دادند و گفتند این پول برای آسید علیاکبر است. آن را در جایی نگهداری کنید تا در وقتش به ایشان بدهیم!
چند روز از این موضوع گذشته بود که سید علیاکبر به منزل ما آمدند، من هم که اصلا حواسم سر جایش نبود به ایشان گفتم: حاج داداش! آقاجون 18 هزار تومان به من دادند تا شما خانه بخرید.
سید علیاکبر همین که این حرف را شنید ذوق کرد و انگار داشت از خوشحالی بال در میآورد. پرسید: کو آن پول، کجاست؟
گفتم: توی کمد. گفت: برو پول را بیاور. من هم رفتم و پول را آوردم و دادم به ایشان و گفتم: این پول را برای چی میخواهید؟
گفت: چند روزی هست که نانوایی محلهمون ورشکست شده است و با داشتن 5 بچه، میخواهند خانهاش را بفروشند تا قرضهایش را بدهند، من هم شب گذشته متوسل شدم که مشکل ایشان را حل کنم و الان هم خوشحالم که میتوانم با این پول بدهی او را بدهم.
منبع: کتاب ستاره شب(مجموعه خاطرات بستگان و دوستان سید آزادگان شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد)
نظر شما