اول جبهه بعد عروسی
سهشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۵۰
دختر داییاش را پسندیده بود، اما باز هم اصرار کرد که اول به جبهه برود و وظیفهاش را ادا کند، بعد عروسی... آنچه میخوانید بخشی از خاطرات مادر شهید «محمود رضایی» است که تقدیم حضورتان میشود.
![اول جبهه بعد عروسی! اول جبهه بعد عروسی!](/files/fa/news/1398/10/10/464727_717.jpg)
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمود رضایی، چهارم تیر ۱۳۴۴ در روستای بلوکان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمدعلی، راننده بود و مادرش محترم نام داشت و تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، دهم تیر ۱۳۶۲ در پاسگاهزید عراق بر اثر اصابت ترکش به صورت و دست، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش قرار دارد.
محترم شاهقلی مادر شهید محمود رضایی:زمانی که امام خمینی را تبعید کردند من محمود را حامله بودم. یادم هست که امام آن روزها فرمودند:"سربازان من هنوز به دنیا نیامدهاند."
بعد از تولدش کارهایی میکرد که مرا یاد حرف امام میانداخت و باور کرده بودم که او سرباز امام خواهد بود.
وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود دو برادرش در جبههها بودند. گفتم:"حداقل تو صبر کن آنها بیایند، بعد برو." اما اصلا زیر بار حرفهایم نرفت.
بحث عروسی را پیش کشیدم. دو بار برایش خواستگاری رفتم و دومی که دختر داییاش بود را پسندیده بود، اما باز هم اصرار داشت که اول به جبهه برود و وظیفهاش را ادا کند، بعد عروسی.
با همه اینها من رضایت نمیدادم که برود. شب در خواب دیدم در میزنند، در را باز کردم، خانمی سیاهپوش، بلند قامت و نورانی پشت در بود. بیمقدمه گفت:"چرا فرزندت را نمیگذاری به کمک اسلام برود؟" خواستم بپرسم:"شما کی هستید؟".
از خواب که بلند شدم، محمود کارهایش را کرده بود و داشت میرفت. وقتی او رفت انگار قلبم از جا کنده شد، اما...
منبع: کتاب آخرین وداع مادران شهدا با فرزندانشان
![مادر شهید مادر شهید](http://qazvin.navideshahed.com/files/fa/news/1398/8/2/444606_128.png)
نظر شما