شهید رضا حسن‌پور گفت:«از اینکه نور بالا می‌زنی، حرف نیست، اما معمولا آنهایی که با من به عملیات‌ها می‌آیند، امکان دارد زخمی بشوند، اما شهید هرگز!»... ادامه این خاطره از شهید جانباز «مجید نبیل» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
شهید هرگز!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید جانباز مجید نبیل در بهمن ماه سال 1341 به دنیا آمد، اما برای اینکه چند ماهی از درس و مدرسه عقب نماند، زمان تولدش در شناسنامه شهریور ماه همان ثبت شده است.
وی در دهم آبان ماه سال 1361 در عملیات محرم در منطقه عملیاتی عین‌خوش با اصابت تیر و قطع نخاع به افتخار جانبازی 70 درصد نایل آمد و پس از 31 سال صبر، استقامت و عمری مجاهدت علمی و مدیریتی روز چهارم آذر ماه سال 92 در بیمارستان شهید مدرس تهران دعوت حق را لبیک گفت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.
این شهید بزرگوار سال‌ها خادم خانواده‌های جانبازان و ایثارگران بود و به عنوان مدیرکل بنیاد جانبازان استان قزوین و مدیرکل بودجه و تشکیلات بنیاد جانبازان کشور فعالیت می‌کرد.
جانباز جعفر یعقوبی همرزم شهید مجید نبیل:
روزهای آخر آموزش و در آستانه آغاز عملیات محرم بود که حس درونیم می‌گفت در این عملیات، مجید یک چیزی می‌شود، زخمی، اسیر و یا شهید. البته شاید بچه‌های دیگر هم همین احساس را داشتند.
چرا که وقتی بعضی‌ها مجید را می‌دیدند، می‌گفتند:«مجید آقا! نور بالا می‌زنی!» در همین ایام، یک شب توی محور بودیم که به شهید رضا حسن‌پور گفتم:«من امشب خواب دیدم و احتمال می‌دهم و بال گردن‌تان بشوم!» حسن‌پور گفت:«از اینکه نور بالا می‌زنی، حرف نیست، اما معمولا آنهایی که با من به عملیات‌ها می‌آیند، امکان دارد زخمی بشوند، اما شهید هرگز!».
 البته در مورد مجید هم همین موضوع صدق می‌کرد، اما وقتی مطرح می‌کردیم، یک جورهایی سعی می‌کرد حرف را برگرداند و یا از جمع خارج شود.
شب‌های زیادی را در محور ماندیم تا عملیات شروع شود. شب‌هایی که نیمه‌های آن، اگر کسی بیدار بود-حالا به هر دلیل- می‌دید که مجید آهسته از جایش بلند می‌شود و به گوشه خلوتی می‌رود و ساعت‌ها با خدای خود راز و نیاز می‌کند. بخصوص درون ساختمان‌های نیمه کاره دو کوهه که جای جایش شاهد و ناظر شب زنده‌داری‌های مجید است.
مرحله اول عملیات محرم آغاز شد و همان شب اول، اصابت تیر به نخاع، مجید را مجروح کرد. مجید و گروهانش، اولین گروهان ادغامی با نیروهای ارتش جمهوری اسلامی بودند که باید از معبر عبور می‌کردند، ولی از آنجا که دشمن متوجه عملیات ما شده بود، اولین تیر مستقیم دشمن، مجید را نشانه رفت.
مجید که مجروح شد، دیگر توان ایستادن نداشت لذا او را به پشت منتقل کردند و دیگر در ادامه عملیات او را ندیدم.
منبع: کتاب نبیل (یادنامه اسوه صبر و استقامت سردار شهید جانباز مجید نبیل)
مادر شهید


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده