خاطرات/ غذای ما بیشتر اوقات نان خشک بود!
دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۳۷
نوید شاهد - «غذای ما را بیشتر اوقات نان خشک خرد شده تشکیل میداد. موش در جزیره بسیار فراوان بود و آنها به درون نانها میرفتند، داخل آن فضله میگذاشتند به همین دلیل باید موقع خوردن غذا خیلی مواظبت میکردیم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات رزمنده دفاع مقدس "بهرام ایراندوست" از سختیهای تامین غذا در جبهه است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست، متولد ۱۳۳۰ در احمدآباد دشتابی از توابع شهرستان بوئینزهرا به دنیا آمد. از سال ۱۳۵۳ در اداره تعاون مشغول به کار شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با ادغام این اداره در جهاد کشاورزی مدال جهادگری را برسینه آویخت و تا سال ۱۳۸۱ در این نهاد مقدس منشا خدمات و فعالیتهای ارزندهای بوده است.
وی سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و دو فرزند دختر و پسر از خود به یادگار گذاشته است، ایشان با آغاز جنگ تحمیلی حضورش را در جبههها ضروری دانست و براساس پیگیریهای مستمری که داشته در مناطق جنگی حضور یافته است.
ایراندوست طی ۲۶ ماه به دفعات در جبهههای جنوب و غرب کشور در مسئولیتهای مختلف نظامی و تدارکاتی فعالیت داشته است.
غذای ما بیشتر اوقات نان خشک بود
رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست روایت میکند:
شب اولی که به جزیره رفتیم، هنوز کاملا جایگزین نشده بودیم و من هم تا صبح نخوابیده و سرم به شدت درد گرفته بود و از شدت خستگی چشمانم را با زور باز نگه میداشتم.
نزدیک ساعت ۵/۷ یا ۸ صبح بود که فرماندهان با سختی ما را کاملا جایگزین نیروهای قبلی کردند و سنگر هر یک از ما مشخص شد. آنگاه بود که دیگر میتوانستم برای مدتی استراحت کنم، ولی به دلیل مشکل بودن تدارکات همانطور که گفتم، بیشتر نیروها تا شب گرسنه ماندند و تا ۴۸ ساعت روال تدارکاتی هنوز مشخص نشده بود.
غذای ما را بیشتر اوقات نان خشک خرد شده تشکیل میداد. موش در جزیره بسیار فراوان بود و آنها به درون نانها میرفتند و داخل آن فضله میگذاشتند، به همین دلیل باید موقع خوردن غذا خیلی مواظبت میکردیم تا فضلهها قاطی نانهای خرد شده نشود.
در جزیره و در بین کانالها تونلی بود که در آن تونل پیرمردی همیشه مینشست و چشم از جزیره برنمیداشت. او بدون هیچ غفلتی مراقب بود که دشمن از راه آن تونل رخنه نکند. من پرسیدم که ایشان کیست؟ در جواب من گفتند که ایشان حاجآقا سیمیاری است و همیشه با آن سن زیاد خود در سنگر نگهبانی پاس میدهد.
منبع: کتاب موج انفجار (دفاع مقدس در خاطرات رزمنده جهادگر بهرام ایراندوست)
نظر شما