در آن شرایط سخت، سعهصدر ناصر برام اثبات شد!
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۲۱
نوید شاهد - «آقای تندکیها چند مرتبه بگم نمیشه! کل گروهانها برای عملیات سازماندهی شدن. شما دیر رسیدید، الان هم نمیشه کاری کرد، ناامید بودم، رفتم پیش ناصر ماجرا رو گفتم، قبول کرد. همونجا روح بلند و سعهصدر ناصر برام اثبات شد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سردار گمنام دانشجوی شهید "سید ناصر سیاهپوش" است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید سید ناصر سیاهپوش، هجدهم بهمن ۱۳۳۷ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش سید محمد و مادرش فاطمهبیگم نام داشت، دانشجوی دوره کارشناسی در رشته ریاضی و پاسدار بود. این شهید بزرگوار دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ با سمت فرمانده گردان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
در آن شرایط سخت، سعهصدر ناصر برام اثبات شد!
تندکیها جانشین شهید سید ناصر سیاهپوش در گردان امام رضا (ع) نقل میکند:
آقای تندکیها چند مرتبه بگم نمیشه! کل گروهانها برای عملیات سازماندهی شدن. شما دیر رسیدید، الان هم نمیشه کاری کرد، مگر برید با یکی از فرمانده گروهانها صحبت کنید باهاشون ادغام بشید که بعیده قبول کنن!
من مونده بودم و یک گروهان نیروی تازه نفسی که توی پادگان امام حسن (ع) تهران کلی برای عملیات آموزش دیده بودن. به هزار امید اومده بودیم دو کوهه که ما رو بفرستن جلو، دیگه ناامید شده بودم.
نمیدونستم جواب بچهها رو چی بدم! با ناچاری یه گوشه کنار ساختمون گردان ابوذر نشسته بودم که برای اولین بار ناصر رو دیدم. لباس خاکی تنش کرده بود، داشت میرفت دفتر فرماندهی.
رفتم پیشش ماجرا رو گفتم، خیلی صمیمی و راحت بچههای ما رو هم قبول کرد. هر کسی بود توی اون شرایط رد میکرد. آخه باید از اول همه گروهان رو توجیه میکرد و کارها روبینشون تقسیم میکرد، همونجا روح بلند و سعهصدر ناصر برام اثبات شد.
منبع: کتاب استاندار بصره (گذری بر زندگی سردار گمنام دانشجوی شهید سید ناصر سیاهپوش)
نظر شما