نوید شاهد - «زمانی که امدادگر به مجروح ایرانی رسید و خواست پای او را که به شدت خونریزی می‌کرد پانسمان کند، مجروح ایرانی با اشاره به مجروح عراقی از امدادگر خواست تا ابتدا به جراحت‌های او رسیدگی کند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

خاطرات/ اشک عراقی!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آزاده و جانباز مهدی یزدی‌پور از خاطرات خود در هشت سال دفاع مقدس می‌گوید: در اسفند ماه سال ۱۳۶۷ عملیات والفجر ۸ در شب عملیات در منطقه اروندرود عملیات آغاز شد و فرمانده لشگر هدف نهایی را فتح شهر فاو عراق اعلام نمود و عملیات با رمز یا فاطمه‌الزهرا (س) آغاز شد.

ما نیز در گردان محمد رسول‌الله (ص) عملیات را آغاز کردیم. حین عملیات یکی از رزمندگان که از ناحیه پای چپ شدید مجروح گردیده بود به طوری که پای وی نیز در نهایت قطع گردید در کنار او یک سرباز عراقی نیز مجروح شده و افتاده بود و به طور طبیعی امدادگران به مجروحان خودی رسیدگی می‌کردند و مجروحان عراقی را اهمیت نمی‌دادند.

زمانی که امدادگری به مجروح ایرانی فوق‌الذکر رسید و خواست پای او را که به شدت خونریزی می‌کرد پانسمان نماید مجروح ایرانی با اشاره به مجروح عراقی از امدادگر خواست تا ابتدا به جراحت‌های او رسیدگی کند.

در این حالت اشک در چشم مجروح عراقی جمع شد و دست مجروح ایرانی را بوسید. در هر حال امدادگران به تقاضای مجروح ایرانی ابتدا مجروح عراقی را پانسمان کرده و سپس به مجروح ایرانی رسیدگی کردند.

منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)
 
پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده