صدای جیرجیر تانکها و دور زدن عراقیها!
چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۹
نوید شاهد - «نزدیک ۴ صبح بود که صدای جیرجیر تانکها ما را از خواب پراند و متوجه شدیم که عراقیها ما را دور زدهاند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی، متولد ۱۳۴۴ است که به مدت دو سال در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته است. وی بلافاصله بعد از جنگ سال ۶۸ وارد کار نویسندگی شده و بیش از ۲۸ سال است که در ثبت و ضبط خاطرات شهدا قلم میزند.
ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتابهای مختلفی از جمله گوهر معرفت، یاس حنفیه، من چهارده ساله نیستم، صدای سخن عشق، علمدار حسین، علی، پرواز عاشقانه، گلبرگهای جنگل، ستارههای خاکی، نگارستان، شادی، گوهر شاهوار شاهنامه، رمز و رازهای واقعی خوشبختی و شاد زیستن و آیینههای بیغبار را به چاپ رسانده است.
صدای جیرجیر تانکها و دور زدن عراقیها!
رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی روایت میکند: در عملیات والفجر ۹، سه شبانهروز فقط راه میرفتیم و هیچ عراقی نبود که یک تیر به طرف ما شلیک کند، فقط صبح که میشد از لابهلای صخرهها چند عراقی پیدا میشدند و خودشان را تسلیم میکردند. فقط بیخوابی امانمان را بریده بود.
شب سوم با یکی از دوستان قرار گذاشتیم که هر طور شده چند ساعت بخوابیم تانکها و بولدوزرهای ما جلوتر بودند، در شیار کنار جاده پتویی روی خودمان انداختیم که اگر تانکها برگشتند از سر و صدای آنها بیدار شویم.
نزدیک ۴ صبح بود که صدای جیرجیر تانکها ما را خواب پراند و متوجه شدیم که عراقیها ما را دور زدهاند و به هر طریق ممکن خودمان را بالای کوهی رساندیم و ۸ نفر از بچههای ما پشت عراقیها ماندند و البته آنها هم بدون جا گذاشتن حتی یک فشنگ در روز روشن از لابهلای شیارها از کنار عراقیها خودشان را به ما رساندند.
منبع: کتاب نگارستان (برگرفته از دفترچههای خاطرات هشت سال دفاع مقدس)
نظر شما