وحشت عراقیها از چمنکاری اسرا با آرم ایران!
دوشنبه, ۰۷ تير ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۹
نوید شاهد - «با اینکه من از ناحیه پا مجروح شده بودم، دستهای ما را با طناب بستند و پشت ماشینها گذاشتند و از مرز قصر شیرین به طرف عراق بردند، سر و صورت ما بر اثر گرمای شدید خیس آب بود ...» ادامه این خاطره را از آزاده و جانباز "محمد همتی" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آزاده و جانباز محمد همتی از خاطرات خود در هشت سال دفاع مقدس میگوید: روز جمعه سی و یکم تیر ماه سال ۶۷ در یک روز بسیار گرم تابستانی نیروهای بعثی عراق به طرف نیروهای ما حمله کردند، آن دسته از رزمندگانی که مجروح شده بودند، داخل علفزارها پنهان شدند و توانایی حرکت را نداشتند.
بر اثر آتش گرفتن علفهای خشک، همه جا را آتش گرفت، که تعدادی از عزیزان به درجه رفیع شهادت رسیدند. تعدادی هم مجروح بودند که دشمن آنها را به اسارت خود درآورده بود.
با اینکه من از ناحیه پا مجروح شده بودم، دستهای ما را با طناب بستند و پشت ماشینها گذاشتند و از مرز قصر شیرین به طرف عراق بردند، سر و صورت ما بر اثر گرمای شدید خیس آب بود، ماشینها هنگام حرکت گرد و خاک عجیبی میکردند، به طوری که تمام صورتهای ما یک لایه گل نشست، بالاخره ما را به شهر بعقوبه عراق بردند.
حدود هر صد و پنجاه نفر را داخل اتاقهای ۴۰ متری قرار دادند، بطوری که همه ما چه سالم و چه مجروح یا باید میایستادیم یا مینشستیم. یک روز در آسایشگاه باز شد و گفتند: یک نفر از شما که به کار کشاورزی وارد است برای کاشتن چمن بیرون بیاید. یکی از بچهها که اهل شهرستان کنکاور کرمانشاه بود، برای این کار انتخاب شد.
بعد از مدتی که به چمنها آب دادند و رشد کردند، یک روز نگهبان آسایشگاه سراسیمه وارد شد و آن مرد را صدا زدند و بردند، آنقدر کتک زدند، بعدها فهمیدیم که چمنی را که کاشته بود بطور معجزه آسایی، مثل آرم جمهوری اسلامی ایران روئیده بود (الله)، عراقیها خیلی ترسیده بودند. این خاطره هیچ وقت از ذهنم دور نمیشود.
منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)
نظر شما