خاطرات / مگه مادر نداری؟ چرا نمیآی خانه؟
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید مهدی رجبلو، دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۶ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش محمدحسین و مادرش قمر نام داشت، تا دوم راهنمایی درس خواند و کارگر کارخانه بود. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، بیست و یکم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید، مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد و برادرش علی نیز به شهادت رسیده است.
مگه مادر نداری؟ چرا نمیآی خانه؟
کبری رجبلو مادر شهیدان حسین و سعید احمدی و خواهر شهیدان مهدی و علی رجبلو روایت میکند: برادرم مهدی متولد دوم فروردین ماه سال ۱۳۴۶ و از من کوچکتر بود. اصلا اهل تعارف و تشریفات نبود. وقتی به خانه ما میآمد و من مشغول تدارک غذا میشدم، میگفت: «مهمان هر کی، غذا هر چی» هر روز به من سر میزد.
خانه ما سر راهش بود و او هر وقت میخواست به خانه خودشان برود اول سری به من میزد و احوالم را میپرسید. خیلی با محبت و خاکی بود. تا دوم راهنمایی درس خواند و سپس در کارخانهای مشغول به کار شد. با آغاز جنگ عضو بسیج شد و به جبهه رفت.
گاهی هفته به هفته به خانه ما نمیآمد. یک راست از شرکت به مسجد لعل و از مسجد هم به شرکت میرفت. مادرم برای دیدنش به مسجد میرفت و میگفت: «نه نه مرده مگه، خانه نداری؟ مگه مادر نداری؟ چرا نمیآی خانه؟»
مهدی هم میگفت «مادر نگرانم نباش از شرکت به مسجد میآیم، اینجا هم خانه من است، اینجا برای کمک به جبهه سرم شلوغ است» مهدی به مادرم سفارش میکرد که هر وقت دلت برایم تنگ شد به دیدن خانوادههای شهدا و مفقودین برو. آنها خیلی خوشحال میشوند.
مادرم میگفت من خجالت میکشم، ولی مهدی اصرار میکرد. بعد از شهادتش خیلی از آشنایان میگفتند که مهدی به آنها سر میزد و کمک حالشان بوده است.
منبع: کتاب گهوارههای نیلوفری