اینجا مسافرخانه نیست!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، رزمنده دفاع مقدس کامبیز فتحیلوشانی، متولد ۱۳۴۴ است که به مدت دو سال در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته است. وی بلافاصله بعد از جنگ سال ۶۸ وارد کار نویسندگی شده و بیش از ۲۸ سال است که در ثبت و ضبط خاطرات شهدا قلم میزند.
ایشان اکنون بازنشسته آموزش و پرورش و استاد دانشگاه است و تاکنون کتابهای مختلفی از جمله گوهر معرفت، یاس حنفیه، من چهارده ساله نیستم، صدای سخن عشق، علمدار حسین، علی، پرواز عاشقانه، گلبرگهای جنگل، ستارههای خاکی، نگارستان، شادی، گوهر شاهوار شاهنامه، رمز و رازهای واقعی خوشبختی و شاد زیستن و آیینههای بیغبار را به چاپ رسانده است.
اینجا مسافرخانه نیست!
چند ساعت راه را با کامیون آمده بودیم. قرار بود کسی متوجه حمل و نقل ما نشود. مجبور بودیم شبها حرکت کنیم. نزدیک خرمشهر سمت چپ پیچیدیم و ساعت یک نیمه شب به مقر مکانیکی رسیدیم. هوا بیش از حد سرد بود، هیچ وسیله و جایی برای خواب نداشتیم.
در تاریکی شب چشمم به یک چادر افتاد و به طرف آن رفتم. داشتم لای در چادر را باز میکردم که یک نفر که جلوی چادر خوابیده بود بیدار شد، با ترس و لرز گفتم برادر میشود اینجا کنار شما بخوابم، خودش را کمی جابهجا کرد و من خودم را جلوی در چادر جا دادم و نفس راحتی کشیدم.
موقع نماز که بیدار شدیم پیرمردی اخمو تا مرا دید پرسید مکانیکی؟ گفتم نه، رانندهای؟ گفتم نه، نجاری؟ گفتم نه، بعد غرغری کرد و گفت شب که میخواهیم بخوابیم سه نفریم. صبح که بیدار میشویم جا برای خودمان نیست، پدر جان اینجا که مسافرخانه نیست.
منبع: کتاب نگارستان (برگرفته از دفترچههای خاطرات هشت سال دفاع مقدس)