«روزی امیر به زیرزمین خانه رفت و دنبال چیزی می‌گشت. به دنبالش رفتم و پرسیدم: پسرم دنبال چیزی می‌گردی گفت: دنبال کفش. کفش‌هایم پاره شده دنبال کفش‌های برادرم، رسول می‌گردم تا اگر اندازه‌ام می‌شود بردارم و بپوشم ...» ادامه این خاطره از شهید «امیر اسداللهی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

کفش‌های شهادت!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید امیر اسداللهی، ۲۷ تیر ماه سال ۱۳۴۷ در قزوین به دنیا آمد و پدرش مختار و مادرش نرگس نام داشت. این شهید بزرگوار به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت، تا پایان دوره متوسطه درس خواند، ۱۴ مرداد ماه سال ۱۳۶۶، در سردشت بر اثر اصابت ترکش شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

کفش‌های شهادت!

نرگس اسداللهی مادر شهید امیر اسداللهی روایت می‌کند: روزی امیر به زیرزمین خانه رفت و دنبال چیزی می‌گشت. به دنبالش رفتم و پرسیدم: پسرم دنبال چیزی می‌گردی گفت: دنبال کفش. کفش‌هایم پاره شده دنبال کفش‌های برادرم، رسول می‌گردم تا اگر اندازه‌ام می‌شود بردارم و بپوشم.

گفتم پسرم کفش‌های رسول به پای تو کوچک است به پدرت بگو برایت یک جفت کفش بخرد گفت من کفش گران‌قیمت نمی‌خواهم، ولی من هر طور بود امیر را به بازار بردم و برایش کفش خریدم. اما هر کاری کردم کفش خوب بردارد این کار را نکرد و یک جفت کفش ارزان‌قیمت برداشت و برایش خریدم.

درهمین حال زنی با پسرش از جلوی مغازه رد شد، کفش‌های پسر به‌قدری پاره بود که در پایش بند نمی‌گرفت. امیر با دیدن کفش‌های آن پسر، کمی به کفش‌هایش نگاه کرد و سست شد با ناراحتی به خانه آمد.

از امیر پرسیدم چرا ناراحت هستی؟ گفت آخر آن پسر را دیدی که کفش‌هایش چه‌قدر پاره بود دلم می‌خواست کفش‌هایم را به او بدهم، ولی دیدم مادرش فردا آبروداری است ترسیدم از این کار من ناراحت شود به‌خاطر همین این کار را نکردم. همین کفش‌ها با کیف شهادت امیر دوباره به خانه برگشت.

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده