«دخترم تازه به دنیا آمده بود از حاج‌آقا ابوترابی خواستم بیایم و در گوش فرزندم اذان و اقامه بگویند. ایشان در هفته یک روز صبح‌ها به هنگام نماز به قزوین می‌آمدند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان شهید «حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

اذان و اقامه در گوش دخترم!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد، در سال ۱۳۱۸ به دنیا آمد، پدرش سید عباس ابوترابی‌فرد نام داشت، دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس در نجف به تحصیل حوزوی پرداخت.
وی در جنگ ایران و عراق کنار مهدی چمران حضور داشت و در نهایت به اسارت درآمد. همچنین ایشان نقش عمده‌ای در اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق داشت، نماینده تهران در مجلس چهارم و پنجم و از اعضای مؤسس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی بود که به سبب تحمل اسارت در جریان جنگ ایران و عراق به سید آزادگان مشهور بود.
سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد از آنجایی که جانباز ۷۰ درصد بود، دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علی‌بن موسی الرضا (ع) به همراه پدرش آیت‌اللَّه سیدعباس ابوترابی‌فرد بر اثر سانحه رانندگی به مقام شهادت نایل شد و پیکر هر دو در صحن آزادی حرم امام رضا به خاک سپرده شده است.

اذان و اقامه در گوش دخترم!

عبدالصمد حسین‌پور از خاطرات سید آزادگان شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد روایت می‌کند: دخترم تازه به دنیا آمده بود از حاج‌آقا ابوترابی خواستم بیایم و در گوش فرزندم اذان و اقامه بگویند. ایشان در هفته یک روز صبح‌ها به هنگام نماز به قزوین می‌آمدند و در مسجد، ولی عصر (عج) در جلسه آزادگان شرکت می‌کردند که معمولاً جلسه همراه با خواندن زیارت عاشورا و سخنرانی ایشان بود.

بعد از این که خواسته‌ام عمر را با ایشان مطرح کردم قرار شد فردایش که برای جلسه‌های آزادگان می‌آید صبح قدری زودتر آمده و ما در خدمت‌شان باشیم، شب قبل از آن روز، برف سنگینی آمد، حدود نیم ساعت به اذان صبح مانده بود که بیدار شدم و دیدم هوا کولاک است و بسیار سرد و یخ‌بندان ماشینم را روشن کردم تا گرم شود و به جلسه بروم.

داشتم در دل می‌گفتم با توجه به سردی و برفی بودن جاده‌ها حاج‌آقا دیگر نمی‌آیند، اما همین که خواستم حرکت کنم دیدم حاج‌آقا رسیدند و من هم که خیلی خوشحال شده بودم، حاج‌آقا را بردند و اذان و اقامه را در گوش دخترم خواندند و سپس به جلسه رفتیم.

منبع: کتاب پدیده(سیره سید آزادگان شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد در خاطرات آزادگان استان قزوین)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده