عملیات کربلای ۴ سری بود!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، آیتالله هادی باریکبین نماینده سابق ولیفقیه در استان و امام جمعه شهر قزوین بیش از نیم قرن از عمر با برکتاش را برای مردمش، اسلام و انقلاب گذاشت و نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و بعد از آن داشته اشت.
با همت بلند او نه تنها مایحتاج عمومی رزمندگان و جبههها فراهم میشد بلکه با استفاده از امکانات تریبون نماز جمعه و مجالس مختلف، زمینه تشویق و ترغیب آحاد مردم را برای حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل و کمکرسانی به رزمندگان نیز فراهم ساخت.
این روحانی مجاهد در طول حیات پربرکت خود علاوه بر ارایه خدمات بیشماری در حوزههای مختلف فرهنگی و اجتماعی با حضور ارزشمندشان در جبههها و در لایههای مختلف مردمی همانند پدری دلسوز و آگاه عمر پربرکتشان در راه اسلام و مردم نهاد.
آیتالله باریکبین پدر شهید مرتضی باریکبین در نوزدهم فروردین ماه سال ۱۳۹۶ دار فانی را وداع گفت و به فرزند شهیدش پیوست.
عملیات کربلای ۴ سری بود!
مسعود آتشگران از دوستان و همرزمان آیتالله هادی باریکبین نقل میکند: عبدالعظیم موسوی فرماندار وقت درباره بروز برخی اختلافات در زمینه کمک به جنگ و نقش آیتالله باریکبین میگوید: شما امکانات نظامی امروز ایران را با دوران دفاع مقدس مقایسه نکنید. الان ما در هوا و فضا در خاورمیانه حرف اول را میزنیم، اما در دوران دفاع مقدس فقط یک نوع سلاح آنهم کلاشینکف داشتیم.
من یادم میآید یکی از واحدهای اداری استان ما قبل از عملیات کربلای ۴ بود میبایستی قوایی تربیت میکردیم که بتواند راحت طول اروند را شنا کند و بتواند بعد از شنا به سنگرهای بعثی حمله کند، ۲ تا ۳ ماه قبل از عملیات، ما را خواسته بودند که این گروه را آماده کنیم و از آن جایی که عملیات سری بود هیچکس نمیبایست از جزئیات این امر آگاه میشد، حتی ما از مکان حمله و زمان حمله خبری نداشتیم.
ازآنجایی که سپاه از ما خواسته بود که مکانی را برای تربیت و آمادهسازی رزمندگان تعبیه کنیم تا بچهها به تمرین بپردازند ما در کنکاش بودیم که مکانی درخور و مناسب تهیه کنیم. محلی که استخر و آب داشته باشد که تداعیگر اروند برای بچهها باشد.
یک استخر وجود داشت که زیر نظر تربیتبدنی بود که آن را بلافاصله با رایزنی گرفتیم و در خدمت سپاه قرار دادیم یکی از واحدهای اداری قزوین یک استخر داشت، فکر کنم از واحدهای مرتبط با کشاورزی بود، خلاصه ما رفتیم و با رئیس این اداره صحبت کردیم، اما ایشان زیر بار نرفت و خیلی اصرار داشت که داراییهای متبوعه باید برای اداره حفظ بشود.
یکی از حرفهای که در جهت رفع مسئولیت میزدند این بود که بسیج مقامش بالاتر از این است که در استخر ما بخواهد تمرین کند باید دریا را در اختیار آنها گذاشت، در اصل با این بهانهها شانه خالی میکردند. خلاصه ما از طریق دفتر امامجمعه و رایزنیهای آیتالله باریکبین توانستیم این استخر را هم برای تمرین به بچهها بدهیم، اما همانطور که میدانید عملیاتی کربلای ۴ لو رفت و ما از شهرستان قزوین و اطراف خیلی شهید دادیم. تمام اینها خودش کلی داستان بود که چگونه به خانوادههایشان خبر شهادت بدهیم چگونه تشییع جنازهای داشته باشیم که در خور شهدای ما باشد.
منبع: کتاب آیتالله حاج شیخ هادی باریکبین در دفاع مقدس