شاید سالم باشند!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، بهمن رحمانی از خاطرات خود میگوید: بنده نیروی لشگر 27 محمد رسولالله سپاه پاسداران در واحد بهداری قسمت بهداشت بودم که در عملیات کربلای ۵ جهت کمک به نیروهای انبار تغذیه برای پاکسازی اهدایی مواد غذایی به انبار رفتیم و در آنجا دیدم که بسیاری از کمپوتها و کنسروهای سالم را به علت باد کردگی برای ریختن به رود کارون کنار گذاشتهاند.
پس از بررسی و جستجو فهمیدم که دکتر بهداشت تشخیص داده است و من با مسئول بهداشت که پاسدار رسمی بود حرف زدم و گفتم بسیاری از اینها سالم هستند و حیف است دور بریزم.
ایشان گفت دکتر گفته خرابند و باید معدوم شوند. به سراغ دکتر رفتم گفت این تخصص من است و من دوران عالی و گذراندهام تو میخواهی به من یاد بدهی؟ با کلی گفتوگو و کلنجار رفتن باز قبول نکرد.
سر نماز ظهر برای اقامه نماز ایستاده بودم. ناگهان فکری به ذهنم رسید بعدازظهر یک کمپوت یاسان مشهد را که قوطی سالم و نو داشت را با خودم به چادر آوردم و شب هنگام که همه نیروهای بهداشت بههمراه مسئول جمع شدیم از دکتر خواستم که بگوید این کمپوت سالم است یا خانواده خراب.
و دکتر با تمسخر گفت معلومه که سالم است و من به دور از چشم دکتر به همراه دو شاهد دیگر، آن را وسط پاهایم فشردم و کاغذ دور آن را کندم. دو طرف کمپوت باد کرده به نظر رسید دوباره آن را پیش دکتر بروم و گفتم این یکی چطور؟
گفت این بهخاطر بادکردگی دو طرف قوطی خراب است من گفتم این بادکردگی به خاطر فشردن است و او قبول نکرد بعد گفتم این قوطی همان قوطی اولی است و فقط کاغذ رویش را کندم و فشار دادم تا برآمده شد. با این شیوه دکتر را متقاعد کردم که بعضی از آنها سالمند. فردای آن روز مسئول پاکسازی مواد بهداشتی و غذایی در آن مقر شدم.
منبع: کتاب خاکریز اول(مجموعه خاطرات دفاع مقدس)