بیتابی دختر شهید «برجی» از دوری پدرش!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید محمدعلی برجی، سوم فروردین ۱۳۳۲ در روستای ناصرآباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش یوسف (فوت۱۳۴۸) کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت، تا اول راهنمایی درس خواند، سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، سوم دی ۱۳۶۵ با سمت معاون فرمانده گروهان در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد و مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.
بیتابی دختر شهید «برجی» از دوری پدرش!
مریم رحیمی همسر شهید محمدعلی برجی روایت میکند: زهرا دو سال و نیم شده و بیشاز پیش حضور پدرش را در خانه ترک میکرد و بههیچوجه دوست نداشت از او دور شود. آن روز زهرا زودتر از روزهای قبل بیدار شده بود و محمد را میپایید که مبادا بیرون برود.
برای اینکه حواس زهرا را پرت کنم او را به آشپزخانه بردم تا محمد از خانه خارج شود محمد خیلی سریع از خانه بیرون رفت چند دقیقه بعد زهرا که متوجه عدم حضور پدرش شد، در اتاقها میرفت و صدا میکرد آقا آقا... وقتی مطمئن شد که پدرش رفته، شروع کرد به گریه کردن.
با دیدن ضجههای زهرا اشک من هم درآمد فاطمه که حال من را دید زهرا را بغل کرد تا آرام کند او را پشت درب سرویس بهداشتی برد و گفت آقا رفته دستشویی. دختر خوبی باش تا در بیاید. زهرا دستی روی چشمهای اشکآلودش کشید، خندید و دوباره شروع کرد به صدا کردن؛ آقا آقا.
فاطمه گفت آبجی جونم آقا نمیتونه جواب تورا بده آرام باش تا خودش بیرون بیاد. دو ساعتی زهرا پشت درب سرویس بهداشتی نشسته بود و چشم انتظار پدرش بود. نزدیک ظهر محمد به خانه آمد تا ناهار را با هم بخوریم فاطمه تا صدای بازو بسته شدن درب حیاط را شنید.
زهرا را بغل کرد و به اتاق برد و دوباره بیرون آورد و گفت الان دیگه آقا دستشویی بیرون آمده است. بعدازظهر آن روز محمد رفت تا با شاهباجی هم خداحافظی کند. دلم میخواست من هم همراهیاش کنم، اما بچهها مدرسه بودند و نشد. هوا کاملاً تاریک شده بود که به خانه برگشت. شاهباجی هم همراهش آمده بود تا موقع بدرقه محمد کنارمان باشد انگار یک هفته مرخصی با سرعت نور به آخر رسیده بود.
منبع: کتاب بدرقه باران