یک پا بیشتر ندارم!
سهشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۳
«دوستم گفت یکی از کفشهای شما نیست. شما کفشهای مرا بپوشید تا من کفش شما را پیدا کنم. من خندهای کردم که: حسن جان من که یک پا بیشتر ندارم و به همین دلیل باید یک عدد کفش باشد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات جانباز «احمد فنودی» است که تقدیم حضورتان میشود.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جانباز «احمد فنودی» از خاطرات خود میگوید: ۱) یکی از روزهای تابستان بود که به مهمانی خانه دوستم رفته بودیم. بعد از صرف غذا و چای خواستیم به منزل خودمان بیاییم دیدم که دوستم میگوید عجله داری بنشین حالا میروی.
بعد از چند ساعت که گذشت به دوستم گفتم: چه شده است. فرمود: یکی از کفشهای شما نیست. شما کفشهای مرا بپوشید تا من کفش شما را پیدا کنم. من خندهای کردم که حسن جان من که یک پا بیشتر ندارم به همین دلیل باید یک عدد کفش باشد.
منبع: کتاب اول خاکریز (گزیده خاطرات دفاع مقدس استان قزوین)
نظر شما