یاری به دیگران در زیر آتش دشمن!
چهارشنبه, ۰۹ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۵۴
«به محض رسیدن به خط مقدم حدود ۱۰۰ متری تیررس دشمن بودیم. دو شبانهروز در آن محل که بسیار سرد بود، ماندیم و شب سوم به سوی دشمن حرکت کردیم تا ظهر منطقه را فتح کردیم. در حین حرکت در زیر آتش خمپاره و ترکش، گلولهای به من اصابت کرد و بیهوش شدم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ایثارگر «رضا برزگر» روایت میکند: زمانی که به ما اعلام کردند که برای عملیات آماده شویم، همه گردان آماده رفتن شدیم و با هم روبوسی کرده و از زیر قرآن رد شدیم.
به محض رسیدن به خط مقدم حدود ۱۰۰ متری تیررس دشمن بودیم. دو شبانهروز در آن محل که بسیار سرد بود، ماندیم و شب سوم به سوی دشمن حرکت کردیم تا ظهر منطقه را فتح کردیم.
در حین حرکت در زیر آتش خمپاره و ترکش، گلولهای به من اصابت کرد و بیهوش شدم. دیگر نفهمیدم چگونه با توجه به خونریزی زیاد به پشت جبهه انتقال یافتم.
لحظات، زمانی خاطرهانگیزتر میشد که در آن حالتهای بحرانی و باران توپ، ترکش و خمپاره، همه به هم کمک میکردیم و به سوی دشمن پیشروی میکردیم. پیروزی ما را شاد میکرد. اما از طرفی شهادت دوستانمان ما را اندوهگین کرد.
منبع: کتاب نسل آفتاب (جلد ۲)
نظر شما