«به محض رسیدن به خط مقدم حدود ۱۰۰ متری تیررس دشمن بودیم. دو شبانه‌روز در آن محل که بسیار سرد بود، ماندیم و شب سوم به سوی دشمن حرکت کردیم تا ظهر منطقه را فتح کردیم. در حین حرکت در زیر آتش خمپاره و ترکش، گلوله‌ای به من اصابت کرد و بی‌هوش شدم ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

یاری به دیگران در زیر آتش دشمن!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، ایثارگر «رضا برزگر» روایت می‌کند: زمانی که به ما اعلام کردند که برای عملیات آماده شویم، همه گردان آماده رفتن شدیم و با هم روبوسی کرده و از زیر قرآن رد شدیم.

به محض رسیدن به خط مقدم حدود ۱۰۰ متری تیررس دشمن بودیم. دو شبانه‌روز در آن محل که بسیار سرد بود، ماندیم و شب سوم به سوی دشمن حرکت کردیم تا ظهر منطقه را فتح کردیم.

در حین حرکت در زیر آتش خمپاره و ترکش، گلوله‌ای به من اصابت کرد و بی‌هوش شدم. دیگر نفهمیدم چگونه با توجه به خونریزی زیاد به پشت جبهه انتقال یافتم.

لحظات، زمانی خاطره‌انگیزتر می‌شد که در آن حالت‌های بحرانی و باران توپ، ترکش و خمپاره، همه به هم کمک می‌کردیم و به سوی دشمن پیشروی می‌کردیم. پیروزی ما را شاد می‌کرد. اما از طرفی شهادت دوستان‌مان ما را اندوهگین کرد.

منبع: کتاب نسل آفتاب (جلد ۲)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده