پسرم در انجام فعالیتهای فرهنگی و انقلابی فعال بود
رمضانعلی نانکلی پدر شهید بزرگوار «مهدی نانکلی» در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین از خودش میگوید: در روستای جنتآباد به دنیا آمدم، پدرم کشاورز بود. خانواده مذهبی داشتم به همین دلیل امام خمینی (ره) را میشناختم. زمانی هم این امام بزرگوار فرمان حضور در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی را داد، جهت شرکت در این تظاهرات به قزوین میآمدیم و با خودمان پلاکارت و تابلوهایی که شعارهایی علیه این رژیم مینوشتیم، به همراه داشتیم.
۲۱ ساله بودم که با نوه عمویم ازدواج کردم و زندگی مشترک خود را در روستا آغاز کردیم، زمانی که انقلاب شد به قزوین مهاجرت کردیم. شغلم کشاورزی بود و حاصل ازدواجم ۶ فرزند شد که مهدی فرزند چهارم بود و به شهادت رسید. ایشان دوازدهم اردیبهشت سال ۱۳۴۶، در روستای جنتآباد از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. وقتی پسرم به دنیا آمد میگفتند، پسردار شدی و در کار کشاورزی عصای دستش میشود؛ لذا از آمدنش خوشحال بودم. بزرگ هم شد در انجام کارهای کشاورزی کمک حالم شد.
پسرم در انجام امور فرهنگی و انقلابی فعال بود
وی با اشاره به ویژگیهای پسرش میگوید: مهدی عاقل، بامعرفت، خوش اخلاق و خوش برخورد بود، در انجام اعمال عبادی مانند نماز و روزه مصمم بود. مسجد میرفت. مهربان بودن از ویژگیهای بارز ایشان بود و با دوستان، همسایهها و دیگران با مهربانی رفتار میکرد، لذا همه از پسرم راضی بودند.
مهدی عاشق امام خمینی(ره) بود و از بیانات ایشان اطاعت میکرد. حرفهای ایشان را به خوبی از رادیو گوش کرده و در اجرای آن تلاش میکرد. پسرم در دوران انقلاب اسلامی، در انجام امور فرهنگی و انقلابی فعال بود، من هم از فعالیتهایش خبر داشتم، مخالفتی نداشتم و از ایشان راضی بودم. سرانجام نوزدهم بهمن ماه سال ۱۳۵۷، در زادگاهش هنگام شرکت در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی به همراه دوستانش دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. مزار مطهرش در گلزار شهدای روستای جنتآباد واقع است.
پسرم بزرگتر از سنش بود
ایشان تا دوم راهنمایی درس خواند، بزرگتر از سنش بود، ۱۳ ساله بود، اما کارهای بزرگی که انجام میداد، به نظر میرسید ۲۰ ساله است. پسرم باهوش بود، یک بار معلم مهدی پیغام فرستاد تا به مدرسه بروم. رفتم نزدش، معلمش گفت: چرا شما به مدرسه نمیای برای آقا مهدی سفارش کنی. گفتم احتیاج به سفارش ندارد. درسش و اخلاقش خوبه است و نیاز به سفارش ندارد. بستگان هم از قم به من میگفتند، آقا مهدی را بفرست قم تا در حوزه علمیه درس بخواند، اما قسمت نشد طلبه شود و شهید شد. پسرم در کارهایش اخلاص داشت و خدا هم ایشان را خرید، امیدوارم همه جوانان امروز با ادامه دادن راه شهدا، عاقبت به خیر و سعادتمند شوند.