دعای تکراری!
به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد»، ششم اسفند ۱۳۳۹ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش عزتالله و مادرش ثریاخانم نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و چهارم اسفند ۱۳۶۳ با سمت فرمانده گروهان در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
دعای تکراری!
صغری شکیبزاده همسر شهید حجتالله صنعتکار آهنگریفرد روایت میکند: شهید حجتالله صنعتکار رابطه بسیار خوبی با شهید طباطبایی داشت. حتی شهادت هر دوی آنها در یک عملیات و یک روز به وقوع پیوست.
حجت بر یادگیری دعای سفره مدام دعایی را با خودش تکرار میکرد تا یاد بگیرد و سر سفره بگوید. مثلاً میگفت خدایا ما را ببخش و بیامرز خدایا ما را ببخش و بیامرز. شهید طباطبایی هوش بسیار خوبی داشت. او هم دعاهای حجت را یاد میگرفت و سر سفره میگفت و حجت مجبور میشد دعای تکراری خود را که یک بار شهید طباطبایی گفته بود، تکرار کند.
یک روز که شهید طباطبایی دعای حجت را به قولی دزدیده و سر سفره گفته بود، یک پس گردنی از حجت خورد! بعد از زدن پس گردنی، شهید صنعتکار گفت: ای بابا! این که دعای من بود! رقابت بین این دو بزرگوار برای حفظ کردن دعا بهقدری بود که در عرض سه ماه 30 الی 40 دعا با هم یاد گرفته بودند.
منبع: کتاب بیقرار (خاطرههایی از سردار شهید حجتالله صنعتکار)