«یک سری تانک‌های سوخته بود و ما سریعاً رفتیم زیر تانک‌ها مخفی شدیم. در آن لحظات بحرانی ایشان با گفتن لطیفه، تیم شناسایی را می‌خنداند و به ما روحیه می‌داد ما هم تا نزدیک‌های سحر آن‌جا بودیم و پس از اتمام کار شناسایی برگشتیم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

شهید «شالباف» در لحظات حساس عملیات به نیرو‌ها روحیه می‌داد

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مهدی شالباف»، هفتم بهمن ۱۳۴۱ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش علی، میوه و تره‌بار فروش بود و مادرش اقدس نام داشت و تا پایان دوره متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، هفتم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با سمت فرمانده گردان امام رضا (ع) در جزیره مجنون عراق و در عملیات خیبر به شهادت رسید، پیکرش مدت‌ها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۵ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ابوالقاسم نیز به شهادت رسیده است.

عملیات شناسایی دشمن

غفار سعیدی همرزم شهید مهدی شالباف روایت می‌کند: قبل از هرگونه عملیات تهاجمی و آفندی بایستی عملیات شناسایی از طریق هواپیما‌های با سرنشین، بدون سرنشین و یا شناسایی زمینی انجام گرفته و پس از برآورده نمودن وضعیت آمادگی و استعداد دشمن عملیات تهاجمی انجام گیرد.

من یادم هست شبی که شناسایی رفتن نوبت ما بود، من و مهدی شالباف و علیمردانی برای شناسایی منطقه به طرف دشمن رفتیم و نزدیک‌های کمین آن‌ها که رسیدیم، دیدیم چند نفر از عراقی‌ها برای شناسایی می‌آیند. آن طرف هم یک سری تانک‌های سوخته بود و ما سریعاً رفتیم زیر تانک‌ها مخفی شدیم. در آن لحظات بحرانی ایشان با گفتن لطیفه تیم شناسایی را می‌خنداند و به ما روحیه می‌داد ما هم تا نزدیک‌های سحر آن‌جا بودیم و پس‌از اتمام کار شناسایی برگشتیم.

منبع: کتاب از میمک تا مجنون (زندگی‌نامه سردار شهید مهدی شالباف)

پوستر سالروز شهادت شهید «سلیمانی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده