خاطرهای از زندگی شهید « منصور رنجبر نوری»
نوید شاهد - دختر شهید « منصور رنجبر نوری» در سالروز شهادت پدرش خاطرهای روایت میکند.
کد خبر: ۵۱۹۵۹۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰
نوید شاهد - خاطره ای کوتاه از شهید مدافع حرم «علی کنعانی» از زبان پسر عمویش که میگفت: علی همیشه عشق به شهادت در قلبش موج می زد، او عاشق حضرت عباس بود و او را الگویش در زندگی میدانست...
کد خبر: ۵۱۹۵۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
گفتگوی تصویری با مادر شهید "رامین رضایی"؛
مادر شهید" رامین رضایی" می گوید: 6 ماه مانده بود که رامین فارغ التحصیل شود از دانشگاه به منزل برگشت و برای انجام کار اداری به منزل خاله اش که در تهران بود رفت منزل آنها مورد حمله بمباران هوایی دشمن قرار می گیرد و خواهر، خواهر زاده و برادرزاده و پسرم به شهادت می رسند.
کد خبر: ۵۱۹۵۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
نوید شاهد - پدر شهید «عباسعلی صفی» نقل میکند: «نامهای از عراق به در خانه ما آمد: فرستنده صيف. خیلی خوشحال شدیم. اولین خبر موثق را برای عباس از همین نامه کسب کردیم. ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطرهای از این شهید گرانقدر دعوت میکند.
کد خبر: ۵۱۹۵۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
نوید شاهد – شهید «غلامعلی خالدی» از شهدای گرانقدر کردستان است که روز یکم فروردین ماه سال ۱۳۳۳ در روستای بالوانه از توابع شهرستان قروه به دنیا آمد و پس از سالها مجاهد روز یکم آبان ماه حین درگیری با گروهک ضد انقلاب در شهر مریوان به شهادت رسید. در ادامه روایتی جذاب و خواندنی از سود پولی که وی قرض گرفته بود را مطالعه فرمایید.
کد خبر: ۵۱۹۵۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
نوید شاهد - «اتوبوسهای گل مالی شده و آمبولانسها با سرعت میآمدند و مجروحها را پیاده میکردند. هر طرف که میرفتم مجروحها زمزمه یا الله بر لب داشتند، ولی چقدر آرام بودند و با قیافههای زیبا و چشمان جذاب به ما نگاه میکردند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - شهید احمد صالحی از شهدای دانشآموز دوران دفاع مقدس است. پدرش در خاطرات شفاهی این شهید بیان می کند: «احمد پسر خوبی بود. سال آخر دبیرستان بود که گفت برای دفاع از کشورم میخواهم به جبهه بروم. او ورزشکار دومیدانی بود جام هم گرفته بود. درس را رها کرد و به جبهه رفت.»
کد خبر: ۵۱۹۴۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۷
خاطراتی پیرامون شهید "حاج علی ژاله":؛
نوید شاهد - در منطقهي عملياتي والفجر چهار هيچ كدام از واحدها حمام نداشتند. حاج علي با ابتكار عمل دو عدد بشكه يكي براي آب سرد و يكي براي آب گرم تهيّه كرد، شيري روي بشكه ها نصب كرد و بر روي بلندي قرار داد و با هيزم آب را گرم ميكرد. هر كس اين ابتكار او را ميديد، دهان به تحسين ميگشود. حتي سردار سليماني
کد خبر: ۵۱۹۴۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
پدر شهید "سیدرضا موسوی" در خاطره ای می گوید: «آخرین باری که رضا را دیدم گفت: پدر جان اگر شهید شدم دیگر نگرانی ندارم زیرا تا اندازه ای که توانایی داشتم در راه اسلام جنگیدم تا دشمنان زبون را از بین ببرم و...»
کد خبر: ۵۱۹۴۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
نوید شاهد - «من که از او اینگونه بدقولی ندیده بودم، ناراحت شدم. اتاق را ترک کردم و سوار بر ماشین شدم و از روی ناراحتی و کنجکاوی به دنبالش حرکت کردم تا ببینم چه عاملی باعث شده که او قرارش را بر هم بزند؟ ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم "قدرتالله چگینی" از زبان یکی از دوستان این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۱۹۴۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
یکی از دوستان شهید "ملک علی پاکنده" در خاطره ای روایت می کند: «با علی همکلاس و هم محله ای بودم و هر روز با هم به مدرسه می رفتیم. یک روز در هوای سرد زمستانی...»
کد خبر: ۵۱۹۳۷۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۵
خواهر شهید "رسول کشاورز" در خاطره ای روایت می کند: «رسول کشاورزی مومن و متدین بود. هرگاه که وارد خانه می شد یک حدیث از حضرت علی روایت می کرد. یک روز به او گفتم...»
کد خبر: ۵۱۹۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۸
برگی از خاطرات سرباز شهید " عبدالحسن نامور"
نوید شاهد - برادر شهید نامور نقل میکند: « برادرم نسبت به واجبات شرعی حساس بود . خواب شهادتش را دیده بود و به برادر بزرگترم گفته بود که همیشه به خانواده احترام بگذارید .»
کد خبر: ۵۱۹۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۵
نوید شاهد - «وقتی تظاهراتی رخ میداد و تیراندازی میشد، عوامل شهربانی و ارتش، بیمارستان را قُرُق میکردند تا به قول خود اخلالگران زخمی را دستگیر نمایند و با ضرب و جرح با خود ببرند. البته ما هم رو دست نمیخوردیم و مجروحان تیرخورده را پنهان میکردیم یا مخفیانه فراری میدادیم ...» ادامه این خاطره از زبان "کبری چگینی" از نقش زنان امدادگر استان قزوین در مداوای مجروحان قبل از انقلاب را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۳۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۵
خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
نوید شاهد - "اسوههای صبر و پایداری" مجموعه کلیپهای مصاحبه با همسران شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان خراسان شمالی است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صداوسیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی خراسان شمالی پخش میشود. این قسمت از "اسوههای صبر و پایداری" با همسر محترم شهید محمد ایزانلو به مصاحبه پرداخته است. همسر شهید والامقام چنین میگوید: «یکبار با شهید صیاد شیرازی به سوریه سفر کرده بودند که عکسی از آن به یادگار دارم و هر وقت بر سر مزارش میروم آن عکس را با خود میبرم مردم فکر میکنند او شهید مدافع حرم است و من برایشان توضیح میدهم »
کد خبر: ۵۱۹۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۵
رئیس بنیاد شهرستان رشتخوار:
نوید شاهد - رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان رشتخوار گفت: خاطرات شفاهی والدین شهدای شهرستان رشتخوار تا پایان سال 1400 از طریق صدا و سیما اکران می شود.
کد خبر: ۵۱۹۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - مهری ملکپور مادر شهید «جواد کردبچه» میگوید: «نمیدانم چرا بار آخری که جواد را دیدم، این جمله را چند بار میان فرزندانم تکرار کردم، "جواد 50درصد ممکن است برگردد" و ممکن است به شهادت برسد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۱۹۲۶۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۶
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - صفرعلی جعفری پدر شهید «مسعود جعفری» میگوید: «مسعود، پسری مهربان و دوست داشتنی بود. هر کاری از دستش بر می آمد برای دیگران انجام میداد. آرزوی هر پدری عاقبت به خیری فرزندش است، مسعود در این راه عاقبت به خیر شد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۱۹۲۶۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۴
مدیر امور پیشکسوتان ادارهکل حفظ آثار دفاع مقدس کرمانشاه:
سرهنگ «مرادی» از برگزاری اولین جشنواره استانی «من افتخار میکنم» با هدف ثبت خاطرات پیشکسوتان جهاد و مقاومت در کرمانشاه خبرداد.
کد خبر: ۵۱۹۲۵۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۴
نوید شاهد - علي را از پيش ما برداشتند و با خود بردند. تپه اي درپيش بود و راه باريكي داشت تا از تپه رد شود. با نگاه هاي گوناگون و با چشم اشك بار به ما نگاه مي كرد. هميشه و هرگز اين نگاه را از ياد نمي برم. متنی که خواندید قسمتی از خاطره برادر شهید «علی درویژه» بود که تقدیم شما مخاطبان عزیز می گردد.
کد خبر: ۵۱۹۱۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۰۴