نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - بانه
خاطره
از روزی که به سن تکلیف شرعی رسید سعی می کرد نمازش قضا نشود.همواره لبخند بر لبانش نقش بسته بود...
کد خبر: ۴۵۶۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۸

زندگینامه
دست در دست خواهر بزرگش خانه را ترک کردند که مظلومانه مورد حمله هوایی دشمن بعثی قرار گرفتند و در حالی که دستانشان به هم حلقه شده بود هردو به شهادت رسیدند...
کد خبر: ۴۵۶۱۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۸

خاطره
زمانی که نارنجک را پرتاب کردند من آیه الکرسی را با خود زمزمه می کردم، بی شک حکمت کار در همین توسل به خداوند بود.
کد خبر: ۴۵۶۰۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

خاطره
بچّه های معصوم در کمال مظلومیت پرپر شده بودند. سنگ فرش های پارک به خون آغشته بود.شاخ و برگ درختان تنومند پارک هم بر اثر تیر و ترکش به سوی زمین سرازیر شده بودند...
کد خبر: ۴۵۶۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

خاطره
اگر انسان با کارهایش رضای خلق خدا را به دست آورد خدا نیز از او راضی خواهد بود.
کد خبر: ۴۵۶۰۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۷

زندگینامه
با وجودی که کودکی بیش نبود ولی در کمال احترام با دیگران برخورد می کرد...
کد خبر: ۴۵۵۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

شهدای خرداد
وی از نظر اخلاقی در خانواده و در میان اهالی محل به حسن خلق شهرت داشت اين شهيد رفتاري بسيار خوب با مردم داشتند و همه به او عشق می ورزیدند.
کد خبر: ۴۵۵۹۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

زندگینامه
از همان دوران کودکی مورد توجه اطرافیان قرار گرفت،در کمال ادب و تواضع به بزرگترها احترام می گذاشت...
کد خبر: ۴۵۵۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

خاطره
آمده بود تا یاد شهیدان یوم الله 15خرداد را گرامی بدارد.آمده بود تا به جهانیان ثابت کند شهادت در راه خدا،سن و سال نمی شناسد و آنجایی که باید برای خدا،در راه خدا و برای حفظ دین خدا جان را نثار کرد...
کد خبر: ۴۵۵۹۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

روایتی خواندنی از همرزم شهید «جلیل ابوالقاسمی» منتشر شد؛
فرمانده با شنیدن پیام نگاهی به سربازانش می اندازد و نگاهی دیگر به دشت های اطراف، صخره ها، تپه ها و حتی درخت ها و در یک لحظه تصمیم خود را می گیرد. در ظرف چند ثانیه دست در کمر بلندترین درخت می اندازد و در حالی که اسلحه ای بر دوش و نوار فشنگ بر خود بسته از درخت بالا می رود و لابه لای برگهای انبوه آن کمین می کند.
کد خبر: ۴۵۵۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۵

خاطره
برایش کیف ولباس مدرسه خریده بودم.هر وقت ازسرکاربر می گشتم با لباس مدرسه و کیف به دوش، لبخند زنان به استقبالم می آمد و برای رفتن به مدرسه لحظه شماری می کرد...
کد خبر: ۴۵۵۷۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

زندگینامه
ولی عکس امام (ره) را لای در گذاشته و خود رفته بودند.عکس را به خانه آورد.عکس را برای خود برداشته بود و آن را خیلی دوست داشت.عکس را قاب گرفته بودم
کد خبر: ۴۵۵۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

خاطره
در بیمارستان با بیمار نیازمندی برخورد کردیم که قادر به پرداخت هزینه بیمارستان نبود.با وجود اینکه آن روز ها خیلی وضع مالی خوبی نداشتیم هزینه بیمارستان را قبول کرد و زمینه ترخیص بیمار را فراهم نمود.
کد خبر: ۴۵۵۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

زندگینامه
به جرم طرفداری از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و دفاع از آرمان های امام خمینی (ره) توسط گروهکهای ضد انقلاب دستگیر و اسیر شد...
کد خبر: ۴۵۵۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

خاطره
اکثر اوقات نمازصبح به مسجد می رفت . همیشه مقداری پول باخودش می بردوبه صندوق مسجد محل که ازطریق این صندوق به نیازمندان به صورت وام کمک می کردند،واریزمی کردواین کار را تا روزی که به شهادت رسید ادامه داد.
کد خبر: ۴۵۵۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

زندگینامه
دست در دست پدر در نماز جماعت مسجد حضور پیدا می کرد و گاهی که بهانه می گرفت، می گفت، می خواهم مانند پدر نماز بخوانم...
کد خبر: ۴۵۵۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

زندگینامه
آنهایی که ادعای دفاع از حقوق بشر را دارند، رژیم بعث را تجهیز می کردند و هواپیما و بمب در اختیارش قرار می دادند.آن همه جنایت را نمی دیدند...
کد خبر: ۴۵۵۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

زندگینامه
همراه پدر و برادرش در مراسم راهپیمایی گرامیداشت 15 خرداد شهدای سال 42در شهر بانه دوشادوش مردم خداجو شرکت نمودند و براثر بمباران هوایی رژیم بعث عراق در خون خود غلطیدند ودر کمال مظلومیت شربت شهادت را نوشیدند.
کد خبر: ۴۵۵۷۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

خاطره
وقتی سجاده ها و قرآن رادر دستش دیدم علت را با تعجب از او پرسیدم، در جواب گفت،نیّت کرده بودم که از دست رنج خودم این قرآن و سجاده ها را بخرم و به مسجد محل هدیه نمایم...
کد خبر: ۴۵۵۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

خاطره
روز شهادتش اصرار داشت به او اجازه دهم تا در راهپیمایی شرکت کند ،ابتدا من راضی نبودم وبه او اجازه ندادم، امّا وقتی اشک در چشمانش حلقه زد دلم لرزید و تسلیم خواسته اش شدم...
کد خبر: ۴۵۵۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴