گفتگو با مادر شهید «مرتضی قاسمی»/ قسمت دوم
مادر شهید «مرتضی قاسمی» نقل میکند: «مرتضی بسیار سخاوتمند و لوتی بود. او هرچه داشت با مردم قسمت میکرد.»
کد خبر: ۵۴۴۶۴۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «محمد شمرانیانمنفرد» میگوید: «همیشه توصیه میکرد؛ به همدیگر دروغ نگوییم، حجاب و عفاف را رعایت کنیم. این مملکت برای رسیدن به پیروزی شهدای بسیاری نثار کرده است، قدر این نظام را بدانید.»
کد خبر: ۵۴۴۶۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
همسر شهید «سایه حسین پور» که خود در سنگر دانش و تربیت خدمت میکند میگوید: برای به ثمر رسیدن درخت این انقلاب، خونهای زیادی ریخته شده است، پس باید با تمام قدرت پشتیبان ولایت فقیه و انقلاب باشیم تا به مملکت ما آسیبی وارد نشود. فیلم این مصاحبه در ادامه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۴۴۶۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۴
"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبیتر" با آزاده سرافراز «محمدناصر فکری» به مصاحبه پرداخته است. این آزاده سرافراز چنین می گوید: «ژنرال عراقی تصور می کرد که تهران را فتح کرده است.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۴۴۵۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا
عزتاله کارخانه یوسفی پدر شهید «محمود کارخانه یوسفی» میگوید: «محمود وقتی میخواست به جبهه برود، میگفت: بابا من به جبهه بروم ممکن است شهید بشوم، شما راضی هستی؟ میگفتم: راضی به رضای خدا هستم.»
کد خبر: ۵۴۴۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
گفتگو با مادر شهید «مرتضی قاسمی»/ قسمت اول
در این کلیپ مادر شهید «مرتضی قاسمی» نقل میکند: «مرتضی گفت: مادر! من ذخیره آخرت تو هستم.»
کد خبر: ۵۴۴۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
خاطرات شفاهی؛
مادر شهید داود حسینی نوارانی از رویای صادقه فرزند شهیدش می گوید: زمانی که برای عمل قلب به بیمارستان اعزام شدم، در حال بیهوش شدن بودم که ناگهان داود را دیدم؛ او از وجود خودش خبر داد و مرا به آرامش روحی دعوت کرد. در ادامه کلیپ گفتگو با مادر شهید داود حسینی نوارانی را می بینید.
کد خبر: ۵۴۴۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۳
گفتگوی تصویری با همسر شهید«فردین ابراهیمی»؛
همسر شهید«فردین ابراهیمی»، می گوید: شهید در رسته خنثی سازی مین فعالیت داشت همیشه دل نگرانش بودم که برایش اتفاقی نیفتد اما خودش کارش را دوست داشت و با خدای خود معامله کرد تا ما در آسایش باشیم.
کد خبر: ۵۴۴۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۲
همسر شهید« مرتضی حسنی خوانسار» می گوید: قرار بود مرتضی به مرخصی بیاید چند وقت گذشت و از او خبری نشد تا اینکه خود به اهواز رفتم و دوستانش را آنجا دیدم و سپردم به شهید بگویند که من به منزل اقوام رفته ام به آنجا بیاید با بچه ها نشسته بودیم که به یکباره صدای زنگ دَر شنیده شدم گفتم بچه دویید بابا برگشت همین که در را بازکردیم به ما خبر شهادت را دادند.
کد خبر: ۵۴۴۳۰۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۸
گفتگو با همسر شهید «حشمت الله دانش»؛
همسر شهید «حشمت الله دانش»، میگوید: شهید مسئول تدارکات سپاه پاسداران بود، در مناطق مختلفی خدمت کرد تا اینکه عملیات مرصاد شروع شد و به منطقه اسلام آباد غرب اعزام می شود. او یادآور میشده؛ ما باید دین اسلام را حفظ کنیم اگر ما به جنگ با دشمن نرویم چه کسی می رود.
کد خبر: ۵۴۴۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۷
همسر شهید جاویدالاثر «برامسی پور»:
همسر شهيد «رزوقی برامسی پور» از شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس میگوید: «خداوند را بابت داشتن بچه های خوبم شکرگزارم.» فیلم مصاحبه با همسر این شهید والامقام در ادامه منتشر می شود.
کد خبر: ۵۴۴۲۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۷
خاطرات شفاهی مادران شهدا
مادر شهید «علی حیدری توانا» روایت میکند: «علی از سوی بسیج به جبهه اعزام شد و در خاک شلمچه به شهادت رسید. پیکرش سالها مفقودالاثر بود تا اینکه توسط پلاکش شناسایی شد.»
کد خبر: ۵۴۴۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۶
خاطرات شفاهی پدران شهدا
حیدر صفری پدر شهید «علیاصغر صفری» میگوید: «علیاصغر 14 سالش بودکه قصد رفتن به جبهه را در سر داشت. من نیز در این راه همراهش بودم. هر چه دوستانش به او می گفتند، که نمیتوانی به جبهه بروی قبول نمیکرد و طاقت ماندن در خانه را نداشت.»
کد خبر: ۵۴۴۱۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
آسمان، آبیتر؛
"آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبیتر" با والدین شهید «مهدی بهجتی اردکانی» به مصاحبه پرداخته است. مادر شهید والامقام چنین می گوید: «وقتی جنازه فرزندم را دیدم قلبم آرام گرفت.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۴۳۹۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۳
همسر شهید«علی مرادیان»، می گوید: اوایل ازدواج ما تظاهرات انقلابی شروع شده بود. همسرم در این تظاهرات ها شرکت می کرد تا اینکه ساواک به او حمله می کند و از ناحیه گوش زخمی می شود به منزل که آمد از او پرسیدم چه شده؟ جواب داد چیزی نیست قطره ای خون در راه خداوند ریخته شده است.
کد خبر: ۵۴۳۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۲
جانباز گرانقدر هفتاد درصد «علی عیسی نژاد»؛
جانباز ۷۰ درصد «علی عیسی نژاد» بسیجی دوران دفاع مقدس، ۲۹ بهمن ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک منطقه قلاویزان مهران به وسیله تیر مستقیم دشمن از ناحیه نخاع به درجه جانبازی نایل آمد. وی با اولین گروه بسیج دانش آموزی عازم جبهه شد و در عملیاتهای مختلفی نقش آفرینی کرده است، او میگوید: بیشتر همرزمان و دوستانم به درجه رفیع شهادت نایل آمدند.
کد خبر: ۵۴۳۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
گفتگوی تصویری با همسر شهید «علی شبانی»؛
همسر شهید «علی شبانی» میگوید: شهید دوم مهر 1359 اولین روزی که دخترم را به مدرسه برد، به من گفت: دخترمان را از مدرسه برگردان من باید به قصر شیرین بروم، دشمن وارد خاک ایران شده. به گفته همرزمانش آقای بنی صدر به آنها می گوید جلو بروید و ما نیرو اعزام می کنم بدون پشتوانه به دل دشمن می زنند که اولین موشک به شهید و همرزمانش برخورد می کند و همانجا به شهادت می رسند.
کد خبر: ۵۴۳۸۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
خاطرات شفاهی خانواده شهدا؛
همسرم پانزده سالش بود و در لباس بسیجی پای در عرصه دفاع از میهن گذاشت و بعد از چند سال به جمع سبزپوشان سپاه به عنوان فرمانده گروهان پیوست و در سن بیست و سه سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. همسر میگوید: در زندگی مشترکی که با شهید داشتم تنها دو نوه از او به یادگار برای من مانده است. مصاحبه شنیدنی با این همسر گرانقدر شهید در ادامه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۴۳۸۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید «یدالله آقابابایی» گفت: پسرم حتی در زمان اسارت با وجود شکنجه های شدید نمازش ترک نمی شد. او به ما گفت که به مسابقه فوتبال میروم اما راهی جبهه ها شد.
کد خبر: ۵۴۳۷۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۲
گفتگوی تصویری با همسر شهید «احمد محمودی فر»؛
همسر شهید «احمد محمودیفر» میگوید: همسرم بسیار مهربان، خوش رفتار و باگذشت بود. سال 1365 در منطقه جنگی دچار موج گرفتگی و مجروح شد، بعد از مجروحیتش باز هم در جبهه های جنگ حضور داشت تا اینکه یک روز به من زنگ زد و گفت با یکی از همکارانم به منزل می آییم پذیرایی را حاضر کن، خیلی منتظر شدم نیامدند تا به ما خبر دادند برای مأموریتی به حلبچه رفتند و در آنجا مفقود شدند.
کد خبر: ۵۴۳۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۹