نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شفاهی
گفتگوی تصویری با پدر شهید«محسن خانه آباد»؛
پدر شهید «محسن خانه آباد» می گوید: محسن 12 سال بیشتر نداشت که عضو بسیج شد و از طریق بسیج به استخدام ارتش جمهوری اسلامی درآمد. در خواب دیدم که شهید در تابوتی دراز کشیده و من به او گفتم؛ چرا اینجا دراز کشیده‌ای من 25 روز است که به دنبالت می‌گردم گفت نمی‌توانم از اینجا بلند شوم بیایم آنجا بود که متوجه شدم شهید شده است.
کد خبر: ۵۳۰۰۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید عزیزی گفت: به دوستانش گفته بود که مادرم من را درون قبر بگذارد و اینگونه نیز شد و خودم فرزندم را در درون قبر گذاشتم.
کد خبر: ۵۳۰۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۴

خاطرات شفاهی خانواده طلبه شهید «نورالدین خدامرادی»؛
برادر شهید در بیان اوصاف شهید می‌گوید: طلبه شهید «نورالدین خدامرادی» از میان روز‌های هفته روز جمعه برای وی بسیار مقدس بود و تا پاسی از شب با امام زمان راز و نیاز می‌کرد، و آرزو داشت اگر شهادت نصیبش شد در روز جمعه به این آرزو دست یابد. سرانجام پس از رشادت‌های فراوان از خویش در دهمین روز از مهرماه ۶۲ عصر روز جمعه در منطقه مرزی قصرشیرین بین نماز مغرب و عشاء با لبی خندان به دیدار معبود شتافت.
کد خبر: ۵۲۹۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید گلچهره گفت: چند باری به عشق شهادت روانه جبهه شد، ولی سرنوشت می‌خواست که در بمباران به همراه اقوام و مادربزرگش به شهادت برسد.
کد خبر: ۵۲۹۹۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
«با شهدای خراسان شمالی»، مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان خراسان شمالی است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صداوسیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی خراسان شمالی پخش می‌شود. این قسمت از "با شهدای خراسان شمالی" با مادر شهید «رسول منفردی» به مصاحبه پرداخته است. مادر شهید والامقام چنین می‌گوید:«چون پیکر فرزندم را ندیدم هنوز هم منتظرش هستم و همیشه برایش لالایی می‌خوانم.»
کد خبر: ۵۲۹۸۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۲

خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «کرم هواسی» از شهدای لشکر 21 حمزه گردان 364 آبادان بود گه در آبان ماه 1363 پس از حضور در عملیاتهای متعدد به درجه رفیع شهادت نایل آمد. برادر شهید می گوید وی در همه جا و همه حال در کمک کردن به دیگران پیشقدم بود و به گفته همرزمانش در دفاع از وطن شجاع و نترس بود.او همچنین یادآور شد وظیفه ما به عنوان خانواده شهدا جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت این است که باید راه و اهداف شهدا را برای نسل جوان بازگو کنیم.
کد خبر: ۵۲۹۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا
شهربانو سیفی مادر شهید حجت‌اله حیدری می‌گوید: پسرم فرزند خیلی خوب بود. اخلاق و رفتارش زبانزد بود. در کارهای منزل همیشه به من کمک می‌کرد. در زمان دفاع مقدس که برادرانش در جبهه بودند، او نیز دوست داشت در دفاع از خاک کشورش حضور داشته باشد تا اینکه به آرزوی دیرینه‌اش رسید. در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۹۷۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱

«من همرزم برادرم در میدان جنگ بودم. زمانی که اعلام کردند عراق می خواهد ساعت 2 شب با تمام نیروها و عدوات جنگی حمله کند، با چنان اشتیاقی به مقابله برخواستند که من متعجب شدم از آن همه عشق و علاقه به دفاع از میهنشان.» در ادامه فیلمی از گفتگو با برادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۹۷۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱

خاطرات شفاهی خانواده شهدا؛
شهید «احمد جابری» که از همان ابتدای نوجوانی در لباس بسیجی و بعد از آن با عشق فراوان به امام و انقلاب به عنوان پاسدار افتخاری در جبهه حضور داشت. بعد از اتمام جنگ، همچنان به شهادت در راه حق فکر می کرد و سرانجام سال 1372 به دست گروهک منافقین کوردل در شهرستان دهلران به درجه رفیع شهادت نایل آمد.همسر شهید می گوید: با ادامه دادن راه شهدایمان نگذاریم خون آنان پایمال شود.فیلم این مصاحبه در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۹۷۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۰۱

«پسرم همیشه در مسجد بود و عشق و علاقه زیادی به آموختن فنون نظامی داشت. یک روز بدون اینکه من را خبردار کند تمامی کارهای اعزامش به جبهه را آماده کرد بود و زمان اعزامش آمد و گفت: مادرم بیا و من را راهی جبهه بکن. من متعجب شدم! با خنده گفت: تمامی کارهای اعزام را انجام داده‌ام.» در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۹۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۳۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید باقری می گوید: پسرم همیشه می گفت اگر شهید شدم برایم ناراحت نباشید چون دیگر خواهران و برادرانم هستند که جای مرا پر کنند. من از فرزندم راضی بودم انشاء الله خداوند از او راضی باشد.
کد خبر: ۵۲۹۶۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
پدر شهید محمد جندی پور شاملایی می گوید آن زمان که پسرم می خواست به جبهه اعزام شود به او گفتم تو بمان پیش خانواده تا من به جبهه بروم ولی او قبول نکرد، رفت و شهید شد چونکه شهادت سعادت می خواهد که نصیب محمد شد.
کد خبر: ۵۲۹۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷

قسمت سوم گفتگو با پدر شهید «محمد صرفی»؛
شهید «محمد صرفی» متولد شهرستان تهران از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ پدر گرامی این شهید گرانقدر نقل می‌کند: «محمد در وصیت‌نامه‌اش مردم را از دو خطر عظیم بر حذر داشته است و توصیه می‌کند مطیع امر رهبر باشید.» این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت سوم این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۹۵۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت ۱۸
مادر شهید خجسته نقل می‌کند: پسرم نمازش را سر وقت می‌خواند. او در راه حق شهید شد. جایش در بهشت باشد.» در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را می‌بیند.
کد خبر: ۵۲۹۵۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۸

«سه روز قبل از شهادت پسرم، وقتی میخواستم هر کاری را انجام دهم دستهایم یاری ام نمیدادند، دلشوره شدید داشتم و پاهایم سست بود. وقتی که خبر شهادت پسرم را برایم آوردند، فهمیدم که برای همین بود که بیقرار بودم.» در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید گرانقدر را می بینید.
کد خبر: ۵۲۹۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷

شهید «عبدالله قوجانلو» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود در سفر کربلا را روایت می‌کند: «زمانی که به کربلا رفته بودیم یک شب در عالم رویا پسرم را در حرم امام‌حسین در حال زیارت دیدم. تعجب زده از دیدنش به دنبال پدرش می‌گشتم تا به او بگویم عبدالله اینجا است؛ تا به پدرش رسیدم و خواستم او را به پیش پسرم ببرم از خواب پریدم»
کد خبر: ۵۲۹۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۳

شهید «مهدی لیاقی» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطراتی از خواب خود را روایت می‌کند: «شب سوم شهادت پسرم خواب دیدم، به همراه چندتا از همرزمانش به درب منزل آمده بود؛ دوستانش وارد خانه نشدند. خودش داخل شد، کنار من زانو زد و به من گفت: آمده‌ام از مادرم باخبر شوم. دست مرا بوسید و رفت.»
کد خبر: ۵۲۹۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت ۱۷
مادر شهید ایوب عباس پور نقل می کند: «پسرم بسیار خیرخواه بود یک روز در مدرسه یکی از دوستانش به دلیل نداشتن کفش ورزشی تنبیه شده بود. ایوب به منزل آمد و قلک خود را شکست و برای همکلاسی‌اش لباس ورزشی خرید. در ادامه فیلم کامل این خاطره زیبا را می بینید.»
کد خبر: ۵۲۹۵۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حاج علی قاسم پور پدر گرانقدر شهید «رحیم‌علی قاسم‌پور» می‌گوید: «رحیم سن و سالی نداشت که مادرش را از دست داد و خاله اش او را بزرگ کرد و من نیز به تربیت او حساس بودم. رحیم عاشق محرم و امام حسین بود و در محرم و صفر در هیات سینه زنی امام حسین سینه‌زنی می‌کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۹۴۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۵

خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۷۰ درصد حسین فتحی گفت: در همه امور به خدا توکل می‌کنم و از او آرامش می‌خواهم چراکه در این راه ما با خدا معامله کردیم.
کد خبر: ۵۲۹۴۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۲۶